اقتصاد کلان
یزدان گودرزی فراهانی؛ زلیخا مرسلی ارزنق؛ محسن مهرارا؛ ابراهیم عباسی
چکیده
هدف مقاله حاضر بررسی اثرات شوک نااطمینانی سیاستهای اقتصادی در چرخههای تجاری بر متغیرهای کلان اقتصادی بوده است. در این مطالعه از یک رویکرد تعادل عمومی پویای تصادفی و اطلاعات آماره بازه زمانی 1368-1401 استفاده شده است. در این مطالعه بر اساس تجزیه دوران رونق و رکود شوک وارد شده از ناحیه مولفه نااطمینانی سیاست اقتصادی در این دوران بر متغیرهای ...
بیشتر
هدف مقاله حاضر بررسی اثرات شوک نااطمینانی سیاستهای اقتصادی در چرخههای تجاری بر متغیرهای کلان اقتصادی بوده است. در این مطالعه از یک رویکرد تعادل عمومی پویای تصادفی و اطلاعات آماره بازه زمانی 1368-1401 استفاده شده است. در این مطالعه بر اساس تجزیه دوران رونق و رکود شوک وارد شده از ناحیه مولفه نااطمینانی سیاست اقتصادی در این دوران بر متغیرهای کلان اقتصادی بررسی شد. نتایج بدست آمده بیانگر این موضوع بوده است که در دوران رونق اثرات شوک نااطمینانی سیاست اقتصادی بر متغیرهایی مانند تولید، سرمایه گذاری، مصرف کمتر از دوران رکود بوده است و در دوران رکود اثر منفی این شوک بر متغیرهای ذکر شده شدیدتر بوده است. علاوه بر این اثر شوک نااطمینانی سیاست اقتصادی بر متغیرهای نرخ تورم، نرخ بهره و نرخ ارز نیز در دوران رونق و رکود اقتصادی مثبت بوده و منجر به افزایش در این متغیرهای اسمی شده است. ارز نیز در دوران رونق و رکود اقتصادی مثبت بوده و منجر به افزایش در این متغیرهای اسمی شده است.
تجارت بینالملل
آزاده علیخانی؛ سید کمیل طیبی؛ سعید دائی کریم زاده
چکیده
بیشتر کشورهایی که از سیستمهای پیچیده نرخ ارز چندگانه استفاده میکنند، تحت فشارهای تورمی و افزایش کموبیش سریع هزینهها و قیمتهای داخلی قرار داشتهاند. چنین محیطی هر سیاست ارزی را بهشدت پیچیده میکند، زیرا نرخ ارز باید بهطور مکرر تنظیم شود تا رابطه مناسبی بین هزینهها و قیمتهای داخلی و خارجی حفظ شود. با توجه به این موضوع، ...
بیشتر
بیشتر کشورهایی که از سیستمهای پیچیده نرخ ارز چندگانه استفاده میکنند، تحت فشارهای تورمی و افزایش کموبیش سریع هزینهها و قیمتهای داخلی قرار داشتهاند. چنین محیطی هر سیاست ارزی را بهشدت پیچیده میکند، زیرا نرخ ارز باید بهطور مکرر تنظیم شود تا رابطه مناسبی بین هزینهها و قیمتهای داخلی و خارجی حفظ شود. با توجه به این موضوع، در این پژوهش اثرات سیاست یکسانسازی نرخ ارز بر شاخص کل قیمت کالاهای وارداتی در سالهای 1401-1357 مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، ابتدا در چارچوب الگوی میانگینگیری مدل پویا با ضرایب متغیر طی زمان (TVP_DMA) مهمترین متغیرهای اثرگذار بر شاخص کل قیمت کالاهای وارداتی شناسایی میشود؛ سپس اثرات شوک یکسانسازی نرخ ارز بر شاخص کل قیمت کالاهای وارداتی در چارچوب الگوی خودرگرسیون برداری با ضرایب متغیر در زمان (TVP_VAR) مورد بررسی قرار میگیرد. بر اساس نتایج به دست آمده، یکسانسازی نرخ ارز باعث افزایش شاخص کل قیمت کالاهای وارداتی میشود که شدت این اثرات در کوتاهمدت قابلتوجه بوده اما در بلندمدت کاهشی میشود. همچنین، هر چه میزان بیثباتیها در بازار ارز بیشتر باشد، ماهیت اثرگذاری (هم از منظر شدت اثرات و هم از منظر میزان ماندگاری اثرات) بر شاخص قیمت کالاهای وارداتی متفاوتتر از سایر دورهها خواهد بود.
سرمایه انسانی
مرضیه شاکری حسین آباد؛ زهرا نصراللهی
چکیده
مشارکت زنان در بازار کار علاوه بر تأثیر بر توسعه اقتصادی یک کشور به دلیل سهم آن در برابری جنسیتی از نظر اندیشمندان توسعه مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر آن، توانمندسازی زنان از منظر اقتصادی میتواند با کاهش نسبت وابستگی و افزایش درآمد سرانه منجر به بهبود سطح رفاه خانوار شود. اگرچه عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر ...
بیشتر
مشارکت زنان در بازار کار علاوه بر تأثیر بر توسعه اقتصادی یک کشور به دلیل سهم آن در برابری جنسیتی از نظر اندیشمندان توسعه مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر آن، توانمندسازی زنان از منظر اقتصادی میتواند با کاهش نسبت وابستگی و افزایش درآمد سرانه منجر به بهبود سطح رفاه خانوار شود. اگرچه عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر ورود زنان به بازار کار تأثیر میگذارد اما دستمزد پرداختی به زنان در مقایسه با مردان میتواند عامل مهمی در تصمیم زنان برای مشارکت در بازار کار باشد. بر این اساس، این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت اقتصادی زنان با تأکید بر تبعیض جنسیتی دستمزد در سالهای 1400-1385 با فواصل پنجساله و به تفکیک استانهای ایران طراحی شده و تبعیض جنسیتی دستمزد در این پژوهش با استفاده از روش تجزیه نئومارک محاسبه شده است. نتایج نشان میدهد که متغیرهای نرخ بیکاری، نسبت افراد فقیر، سهم دانشجویان زن و ضریب نفوذ تلفن همراه به صورت مثبت و معنیدار بر نسبت مشارکت زنان به مردان در بازار کار مناطق شهری مؤثر بوده است. در حالیکه متغیر تبعیض جنسیتی دستمزد به صورت منفی و معنیدار بر تصمیم زنان برای ورود به بازار کار تأثیر دارد. بنابراین، اتخاذ سیاستهایی با هدف ارتقاء آموزش زنان بهعنوان راهکاری برای ترویج مشارکت اقتصادی آنان میتواند مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر آن، سیاستهای کاهش تبعیض جنسیتی دستمزد بهعنوان اقدامی مؤثر در افزایش مشارکت اقتصادی زنان نسبت به مردان قلمداد میشود.
نابرابری درآمد
زهرا صادقی معتمد؛ ابوالفضل شاه آبادی؛ حمید کردبچه
چکیده
در گذشته نقش سرمایه فیزیکی در فرآیند تولید و متعاقب آن توسعه اقتصادی بسیار مهمتر از سایر عواملتولید بود و در آن زمان نظریاتی مطرح شد که بیان میکرد نابرابری از طریق انباشت سرمایه فیزیکی میتواند فرآیند توسعه اقتصادی را تسریع ببخشد، در عصر حاضر دانش به عنوان منبع ثروت جوامع شناخته میشود و در تابع تولید نقش عوامل جدید تولید بسیار ...
بیشتر
در گذشته نقش سرمایه فیزیکی در فرآیند تولید و متعاقب آن توسعه اقتصادی بسیار مهمتر از سایر عواملتولید بود و در آن زمان نظریاتی مطرح شد که بیان میکرد نابرابری از طریق انباشت سرمایه فیزیکی میتواند فرآیند توسعه اقتصادی را تسریع ببخشد، در عصر حاضر دانش به عنوان منبع ثروت جوامع شناخته میشود و در تابع تولید نقش عوامل جدید تولید بسیار حائز اهمیت است و از طرفی محوریت عوامل جدید تولید انسان است. لذا، نابرابری میتواند با تحت تأثیر قرار دادن انگیزههای افراد از کانال عوامل جدید تولید فرآیند رشد و توسعه اقتصادی را مختل کند. نابرابری همواره به عنوان عاملی کلیدی در شاخصهای توسعه مطرح بوده است. لذا مطالعه تعیینکنندههای نابرابری درآمد ضروری است. مطالعه حاضر با استفاده از روش گشتاورهای تعمیمیافته (GMM) که توسط بلوندل و باند پیشنهاد شدهاست، به بررسی تأثیر متقابل جهانی شدن و رانت منابعطبیعی بر نابرابری درآمد در گروه کشورهای منتخب طی دوره 2020-2008 پرداخته است.نتایج مطالعه حاکی از آنست که تأثیر متقابل جهانی شدن و رانت منابعطبیعی بر نابرابری درآمد مثبت و معنادار بودهاست. پیشنهاد میشود با اتخاذ استراتژی تبدیل منابعطبیعی به سرمایه پایدار و مولد، ضمن تقویت ساختار اقتصادی جهت حضور مؤثر در اقتصاد جهانی با ایجاد جریان درآمدی باثبات بتوان سیاستهای حمایتی را تأمین مالی کرد. همچنین طبق نتایج، تأثیر نابرابری جنسیتی بر نابرابری درآمد مثبت و معنادار بودهاست. تأثیر دموکراسی بر نابرابری درآمد منفی و معنادار و تأثیر نهادها بر نابرابری درآمد منفی و بیمعنا بوده است.
آلودگی هوا
سمیه اعظمی؛ فاطمه حسینی
چکیده
شفافسازی رابطه بین نابرابری درآمدی و انتشار کربن میتواند مرجعی برای دستیابی به توسعه پایدار و بهبود مکانیسم تخصیص درآمد باشد. این مطالعه، بر استان های ایران متمرکز است و ابتدا انتشار کربن دی اکسید ناشی از مصرف نهایی انرژی استان ها را در فاصله زمانی 1386-1395 محاسبه میکند. با در نظر گرفتن وابستگی مقطعی، ارتباط بلندمدت میان متغیرهای ...
بیشتر
شفافسازی رابطه بین نابرابری درآمدی و انتشار کربن میتواند مرجعی برای دستیابی به توسعه پایدار و بهبود مکانیسم تخصیص درآمد باشد. این مطالعه، بر استان های ایران متمرکز است و ابتدا انتشار کربن دی اکسید ناشی از مصرف نهایی انرژی استان ها را در فاصله زمانی 1386-1395 محاسبه میکند. با در نظر گرفتن وابستگی مقطعی، ارتباط بلندمدت میان متغیرهای مدل تأیید میگردد. همچنین، نتایج حاکی از تأیید همبستگی فضایی است. برآورد مدل دوربین فضایی در حالت پویایی کامل نشان میدهد انتشار CO2 با وقفه( و ) به طور مثبت و معنی داری انتشار CO2 استانها را متأثر میکند. تاثیرات فضایی متغیرهای توضیحی(تولید، شدت انرژی و ضریب جینی) با وقفه بر انتشار CO2 معنی دار است. ضریب وابستگی فضایی مثبت و معنی دار حاکی از آن است که انتشار CO2 در یک استان اثر سرریز مثبتی بر انتشار CO2 در استانهای همجوار دارد. فرضیه محیطزیستی کوزنتس مورد تأیید است. ضریب جینی و شدت انرژی تأثیر مثبت و معنی دار بر انتشار کربن دی اکسید دارد. با کاهش شدت انرژی رشد اقتصادی پایدار قابل حصول است. برابری اجتماعی از طریق توزیع مجدد درآمد از خانوار ثروتمند به خانوار فقیر انتشار کربن را کاهش میدهد. لذا، اجرای سیاست های بهبود توزیع درآمد و تقویت نهادهایی که میتوانند با حمایت از حقوق مردم فقیر به غلبه بر نابرابری درآمد کمک کنند در کنار اصلاح سیاست های انرژی می تواند به بهبود کیفیت محیط زیست در ایران کمک نماید.
اقتصاد کلان
مریم حیدریان؛ آمنه شهیدی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی این موضوع، نقش میانجی و تعاملی حکمرانی در رابطه بدهی و رشد اقتصادی را در منتخبی از کشورهای جهان مورد ارزیابی قرار میدهد. برای این منظور، کشورهای منتخب در چهار گروه: 1- کشورهای با بدهی بالا و حکمرانی بالا؛ 2- کشورهای با بدهی پایین و حکمرانی بالا؛ 3- کشورهایی با بدهی پایین و حکمرانی پایین و 4- کشورهای با بدهی بالا ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف بررسی این موضوع، نقش میانجی و تعاملی حکمرانی در رابطه بدهی و رشد اقتصادی را در منتخبی از کشورهای جهان مورد ارزیابی قرار میدهد. برای این منظور، کشورهای منتخب در چهار گروه: 1- کشورهای با بدهی بالا و حکمرانی بالا؛ 2- کشورهای با بدهی پایین و حکمرانی بالا؛ 3- کشورهایی با بدهی پایین و حکمرانی پایین و 4- کشورهای با بدهی بالا و حکمرانی پایین دستهبندی شده و مدلهای در نظر گرفته شده در قالب روش خودرگرسیون با وقفههای توزیعی پانلی، طی دوره زمانی 2002- 2023 برآورد شده است. نتایج برآورد مدل مربوط به اثر بدهی (در کنار متغیرهایی همچون سرمایهگذاری، درجه بازی تجاری، نرخ مشارکت نیروی کار، نرخ تورم) بر رشد اقتصادی، حاکی از آن است که در کوتاهمدت در هر چهار گروه کشورها، بدهی باعث کاهش رشد اقتصادی شده است اما در بلندمدت، افزایش رشد اقتصادی صرفاً کشورهای دارای حکمرانی بالا را به همراه داشته است. همچنین زمانی که اثر حکمرانی خوب در کنار بدهیهای دولت به صورت تعاملی بر رشد اقتصادی مورد برازش قرار گرفته است، در تمامی گروه کشورها، اثر منفی بدهی را کاهش یا اثر مثبت بلندمدت آن را افزایش داده است. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان استدلال کرد که حکمرانی متغیری اثرگذار بر رابطه بدهی و رشد است؛ به عبارت دیگر، بافت و ساختار حاکمیتی در کشورها میتواند در مدیریت مؤثر بدهیهای دولت و رشد بیشتر سرمایهگذاری مولد و متعاقبلاً رشد اقتصادی، نقش مهمی را ایفا نماید.
محیط زیست؛
علی محمدی پور
چکیده
در دهههای اخیر کشورهای در حال توسعه، بنا به عقب افتادگی شدید و شتابزدگی جهت دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی بالاتر، با بحرانها و معضلات زیستمحیطی گستردهتر و خطرناکتری مواجه میباشند. در این مطالعه اثر رشد اقتصادی برکیفیت محیط زیست در کشورهای در حال توسعه منتخب با استفاده از روش GMM طی بازه زمانی 2010 الی 2024، مورد بررسی قرار میگیرد. ...
بیشتر
در دهههای اخیر کشورهای در حال توسعه، بنا به عقب افتادگی شدید و شتابزدگی جهت دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی بالاتر، با بحرانها و معضلات زیستمحیطی گستردهتر و خطرناکتری مواجه میباشند. در این مطالعه اثر رشد اقتصادی برکیفیت محیط زیست در کشورهای در حال توسعه منتخب با استفاده از روش GMM طی بازه زمانی 2010 الی 2024، مورد بررسی قرار میگیرد. نتایج نشان داد که رشد اقتصادی اثر مثبت روی باز بودن تجاری دارد و انتشار دی اکسید کربن بر تجارت خارجی اثر منفی میگذارد. از سویی متغیرهای رشد اقتصادی و باز بودن تجاری اثر مثبت و معناداری روی انتشار دی اکسید کربن دارند. لذا سیاستهای مناسب برای حفظ محیط زیست در کنار سیاستهای رشد اقتصادی و بسط تجارت میتواند علاوه بر رشد اقتصادی منجر به بهبود کیفیت محیط زیست گردد. با توجه به تایید فرضیه پناهگاه آلودگی (PHH) در مطالعه حاضر، نقش کلیدی نظارتی و سیاستگذاری دولتهای کشورهای در حال توسعه جهت حفظ سلامت عمومی آحاد جامعه و نیل به اهداف توسعه پایدار جهانی، بسیار حائز اهمیت میباشد. همچنین با عنایت به شرایط وخیم اقتصادی در ایران، متاسفانه به نظر میرسد سیاستگذاران اقتصادی در این کشور، نه تنها کسب رشد اقتصادی بالاتر را بر مدیریت آلایندههای زیستمحیطی و حفاظت از منابع طبیعی کاملاً ترجیه میدهند؛ بلکه وضع مقررات تکمیلی (تشویقی، مالیات بر کربن و ...) بر ورود سرمایههای خارجی و حتی کارکرد نظارتی و سیاستگذاری دولت در پیادهسازی اقتصاد سبز را به کل به فراموشی سپردهاند.