یاسمن حکم اللهی؛ علی طیب نیا؛ محسن مهر آرا
چکیده
آزادسازی تجاری به صورت مستقیم و همچنین از کانال تغییرات ساختاری که در اقتصاد ایجاد میکند، بر بهرهوری کل عوامل اثر میگذارد. عامل اساسی در تعیین جهت این اثرگذاری، کیفیت نهادهاست. در این پژوهش، برای لحاظ کردن مهمترین جنبههای تغییر ساختاری، با استفاده از روش مولفهی اصلی شاخصی ترکیبی برای تغییر ساختاری ایجاد کردیم و سپس با استفاده ...
بیشتر
آزادسازی تجاری به صورت مستقیم و همچنین از کانال تغییرات ساختاری که در اقتصاد ایجاد میکند، بر بهرهوری کل عوامل اثر میگذارد. عامل اساسی در تعیین جهت این اثرگذاری، کیفیت نهادهاست. در این پژوهش، برای لحاظ کردن مهمترین جنبههای تغییر ساختاری، با استفاده از روش مولفهی اصلی شاخصی ترکیبی برای تغییر ساختاری ایجاد کردیم و سپس با استفاده از روش میانگینگیری بیزینی با متغیر ابزاری (IVBMA) به بررسی اثر مستقیم آزادسازی تجاری، تغییر ساختاری و کیفیت نهادها بر بهرهوری کل عوامل پرداختیم. نتایج حاکی از این است که تغییر ساختاری، آزادی کسبوکار و رانت منابع طبیعی، مهمترین متغیرها در توضیح تفاوتهای مشاهدهشده در شاخص بهره-وری کل عوامل میباشند. تغییر ساختاری با احتمال شمول (PIP) 0.74 مهمترین متغیر توضیحی جهت تبیین تفاوتهای مشاهدهشده در سطح بهرهوری کل عوامل است. افزایش شاخص ترکیبی تغییر ساختاری با ضریب پسینی 0.14 اثر منفی بر بهرهوری کل عوامل دارد. همچنین باثبات سایر شرایط، بهطور میانگین، هر یک واحد افزایش در شاخص آزادی کسبوکار و رانت منابع طبیعی به ترتیب منجر به 0.39 و 0.22 واحد افزایش شاخص بهرهوری کل عوامل میشود. آزاد سازی تجاری با احتمال شمول 0.45 اثر مثبت بر بهروری کل عوامل داشته است. همچنین آزمون علیت گرنجری نشان میدهد، آزادسازی تجاری علت تغییر ساختاری است، لذا آزادسازی تجاری در این پژوهش سبب تغییرات ساختاری کاهنده بهرهوری شده است. کلمات کلیدی: آزادسازی تجاری، تغییرات ساختاری، بهرهوری کل عوامل، نهادها
محمدحسن خیرآور؛ داود دانش جعفری؛ حمید ناظمان؛ جاوید بهرامی
چکیده
در بسیاری از کشورهای صادر کننده نفت، درآمدهای نفتی یکی پیشرانهای اصلی اقتصاد به شمار میرود. با این وجود، به جهت واقعیت پایانپذیری منابع هیدروکربنی و همچنین ماهیت برونزا و نوسانی قیمت نفت در بازارهای جهانی؛ این درآمدها متغیّر، نامطمئن و در معرض شوک هستند. از سوی دیگر، درآمدهای نفتی که به صورت عمده از صادرات نشات میگیرد، خارج ...
بیشتر
در بسیاری از کشورهای صادر کننده نفت، درآمدهای نفتی یکی پیشرانهای اصلی اقتصاد به شمار میرود. با این وجود، به جهت واقعیت پایانپذیری منابع هیدروکربنی و همچنین ماهیت برونزا و نوسانی قیمت نفت در بازارهای جهانی؛ این درآمدها متغیّر، نامطمئن و در معرض شوک هستند. از سوی دیگر، درآمدهای نفتی که به صورت عمده از صادرات نشات میگیرد، خارج از مختصات اقتصاد داخلی بوده و این امر نیز بسته به چگونگی مدیریت جریان نقدی ارز حاصله، تأثیر به سزایی در اقتصاد این دسته از کشورها میگذارد. این ویژگیها سبب میشود تا بخش عمدهای از شاخصهای مهم اقتصادی کشورهای صادرکننده نفت به صورت بالقوه در معرض بیثباتی باشند. در این مقاله، اثر شوکهای نااطمینانی درآمدهای نفتی روی نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی در منتخبی از کشورهای صادرکننده نفت با استفاده از رهیافت Panel-VAR طی دورۀ 2019-2000 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج توابع واکنش آنی حاکی از آن است که بی ثباتی اندازه دولت، حجم نقدینگی و نرخ ارز نسبت به شوکهای درآمدهای نفتی عکسالعمل مثبت و بی ثباتی نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی در در چند دوره نخست عکسالعمل مثبت و سپس عکس العمل منفی نشان می دهد.
امیرحسین غفاری نژاد؛ مجید مداح
چکیده
در ادبیات اقتصاد کلان سیاسی بر نقش رقابت سیاسی در عملکرد اقتصادی کشورها تأکید می شود؛ رقابت سیاسی از طریق اثرگذاری بر نحوه تخصیص منابع و کیفیت سیاست های اقتصادی می تواند رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد. این مقاله اثر رقابت سیاسی بر عملکرد اقتصادی در ایران را در چارچوب یک مدل رشد پویا با استفاده از دادههای سالانه 97-1364 و روش برآورد ...
بیشتر
در ادبیات اقتصاد کلان سیاسی بر نقش رقابت سیاسی در عملکرد اقتصادی کشورها تأکید می شود؛ رقابت سیاسی از طریق اثرگذاری بر نحوه تخصیص منابع و کیفیت سیاست های اقتصادی می تواند رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد. این مقاله اثر رقابت سیاسی بر عملکرد اقتصادی در ایران را در چارچوب یک مدل رشد پویا با استفاده از دادههای سالانه 97-1364 و روش برآورد سازگار با خودهمبستگی و ناهمسانی واریانس (HAC) مورد بررسی قرار می دهد که در این راستا از شاخص های درجه عدم همسویی دولت و مجلس، توازن قدرت، توزیع قدرت، تنوع جناحی، آزادی سیاسی و اقتصادی و یک شاخص ترکیبی به عنوان عوامل تعیینکننده رقابت سیاسی استفاده شده است. نتایج برآوردها، فرضیه اثر غیرخطی رقابت سیاسی بر رشد اقتصادی به شکلU را در اقتصاد ایران تأیید می کند، به نحوی که با افزایش رقابت سیاسی در ابتدا تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه کاهش می یابد اما پس از مقدار بهینه (حداقل رقابت سیاسی)، تولید افزایش می یابد. در این مرحله بازیگران نظام سیاسی با پذیرش قواعد رقابت سیاسی و پرهیز از سیاستهای جناحی بر تنظیم و اجرای سیاستهای ارتقاء دهنده رشد اقتصادی متمرکز می شوند. این وضعیت که یادگیری رقابت سیاسی نام دارد، جامعه را از منافع رقابت بین جناح های سیاسی بهره مند می کند. یافتههای مقاله از افزایش رقابت سیاسی به عنوان یکی از منابع رشد اقتصادی حمایت می کند.
ارشیا فرجی تبریزی؛ کامبیز هژبرکیانی؛ عباس معمارنژاد؛ فرهاد غفاری
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات نامتقارن کوتاهمدت و بلندمدت نرخ ارز بر تولید ناخالص داخلی ایران است. با توجه به اهمیت موضوع در سیاستگزاری ها و امکان اثرگذاری بر تولید از طریق نرخ ارز،در این پژوهش اثرات شوک های مثبت و منفی نرخ ارز را بر تولید ناخالص داخلی ایران در کوتاهمدت و بلندمدت با روش خودرگرسیونی با وقفههای توزیعی غیرخطی(NARDL)، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات نامتقارن کوتاهمدت و بلندمدت نرخ ارز بر تولید ناخالص داخلی ایران است. با توجه به اهمیت موضوع در سیاستگزاری ها و امکان اثرگذاری بر تولید از طریق نرخ ارز،در این پژوهش اثرات شوک های مثبت و منفی نرخ ارز را بر تولید ناخالص داخلی ایران در کوتاهمدت و بلندمدت با روش خودرگرسیونی با وقفههای توزیعی غیرخطی(NARDL)، در دوره زمانی فصل اول 1370 تا فصل چهارم 1398 بررسی شده و الگویی "شین و همکاران" مبنای اصلی تحقیق است. به این منظور با استفاده از متغیرهای توضیحی حجم نقدینگی، نرخ ارز، درجه بازبودن اقتصاد، موجودی سرمایه ناخالص داخلی، نیروی کار و قیمت نفت، از طریق آزمون هم انباشتگی باند وجود رابطه تعادلی بلندمدت نامتقارن تایید شده و همچنین نتایج وجود رابطه نامتقارن بین نرخ ارز حقیقی و تولید ناخالص داخلی را تایید می نماید. به نحوی که در کوتاه مدت کاهش نرخ ارز حقیقی منجر به افزایش تولید ناخالص داخلی و افزایش نرخ ارز اثرات منفی و معنی داری بر تولید ناخالص داخلی دارد و همچنین در بلندمدت شدت اثرگذاری شوک های منفی نسبت به شوک های مثبت بیشتر بوده است این اثر گذاری مثبت و نامتقارن بوده است.
مجاهد باباپور؛ عیسی علی او؛ سیدمحمدرضا سیدنورانی
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تابع صادرات محصولات بخش کشاورزی ایران برای کشورهای همسایه بوده که به منظور رسیدن به اهداف تحقیق بر اساس مدل تابع صادرات الهام گرفته شده از مقاله یان و لی به بررسی تاثیر متغیرهای تولید ناخالص داخلی، نسبت قیمت ها و نرخ ارز بر صادرات محصولات کشاورزی ایران پرداخته شده است. داده های مربوط به برآورد مدل تحقیق برای ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی تابع صادرات محصولات بخش کشاورزی ایران برای کشورهای همسایه بوده که به منظور رسیدن به اهداف تحقیق بر اساس مدل تابع صادرات الهام گرفته شده از مقاله یان و لی به بررسی تاثیر متغیرهای تولید ناخالص داخلی، نسبت قیمت ها و نرخ ارز بر صادرات محصولات کشاورزی ایران پرداخته شده است. داده های مربوط به برآورد مدل تحقیق برای دوره 1386-1397 بوده که با رویکرد اقتصادسنجی و با استفاده از روش داده های تابلویی صورت گرفته است. براساس یافته های پژوهش، اثر افزایش تولید ناخالص داخلی کشورهای همسایه بر صادرات محصولات کشاورزی ایران مثبت و معنی دار بوده و اثر افزایش نسبت قیمتها بین ایران و کشورهای همسایه، همچنین اثر افزایش نسبت نرخ ارز بین ایران وکشورهای همسایه بر صادرات محصولات کشاورزی ایران، منفی و معنی دار هست. لذا افزایش تولید ناخالص داخلی کشورهای همسایه موجب افزایش صادرات محصولات کشاورزی ایران به این کشورها شده و با افزایش نسبت قیمتهای داخلی نسبت به قیمتهای کشورهای همسایه و افزایش نرخ ارز داخلی نسبت به نرخ ارز کشورهای همسایه موجب کاهش صادرات محصولات کشاورزی ایران می گردد.
امیرعلی فرهنگ
چکیده
رشد تقاضای روز افزون انرژی موجب رشد اقتصادی و همزمان موجب افزایش آلودگی و تخریب محیط زیست است. با توجه به اهمیت رشد اقتصادی و محیط زیست، درک نحوه تأثیرگذاری متغیرهای انرژی و آلودگی بر رشد اقتصادی کشورها برای سیاست گذاران و اقتصاددانان ضروری است. بر این اساس، مطالعه حاضر اثرات مصرف سوخت های فسیلی، انتشار CO2 و قیمت نفت خام بر رشد اقتصادی ...
بیشتر
رشد تقاضای روز افزون انرژی موجب رشد اقتصادی و همزمان موجب افزایش آلودگی و تخریب محیط زیست است. با توجه به اهمیت رشد اقتصادی و محیط زیست، درک نحوه تأثیرگذاری متغیرهای انرژی و آلودگی بر رشد اقتصادی کشورها برای سیاست گذاران و اقتصاددانان ضروری است. بر این اساس، مطالعه حاضر اثرات مصرف سوخت های فسیلی، انتشار CO2 و قیمت نفت خام بر رشد اقتصادی طی دوره زمانی2000-2019 در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا (منا) را بررسی نموده است. جهت انجام تجزیه و تحلیل از روش پانل میانگین گروهی تلفیقی (PMG) و حداقل مربعات پویا(DOLS) استفاده شده است و کشورهای مورد مطالعه پژوهش علاوه بر مطالعه بصورت منطقه ای منا، به دو زیر گروه شامل کشورهای صادر کننده و واردکننده نفت خام نیز تقسیم شده اند. نتایج تخمین روش PMGنشان میدهد که افزایش یک درصدی مصرف انرژی سوختهای فسیلی، انتشار CO2 و قیمت نفت خام به ترتیب موجب افزایش 183/0، 013/0و 058/0 درصدی رشد اقتصادی برای کشورهای گروه صادرکننده نفت خام شده است در حالی افزایش یک درصدی قیمت نفت خام در کوتاه و در بلند مدت به ترتیب موجب کاهش0260/0 و 409/0 درصدی رشد اقتصادی در کشورهای گروه واردکننده نفت خام می گردد. نتایج تخمین روش DOLS نیز، مشابه نتایج روش PMG بوده و آن را تأیید میکند و بیانگر برخوداری استحکام کافی در پژوهش است.
علی محمدی پور
چکیده
مطالعه حاضر به دنبال بررسی عملکرد شاخصهای کلان اقتصاد ایران طی برنامههای ششگانه توسعه اقتصادی بوده تا بتواند دستاوردهای حاصل از برنامهها را مقایسه و رتبهبندی نماید. بر مبنای بازنگری اساسی در گزارش توسعه انسانی 2010 سازمان ملل متحد (تا 2019) و دستورالعملهای تولید شاخصهای ترکیبی کمیسیون اقتصادی سازمان ملل متحد برای اروپا (2019)، ...
بیشتر
مطالعه حاضر به دنبال بررسی عملکرد شاخصهای کلان اقتصاد ایران طی برنامههای ششگانه توسعه اقتصادی بوده تا بتواند دستاوردهای حاصل از برنامهها را مقایسه و رتبهبندی نماید. بر مبنای بازنگری اساسی در گزارش توسعه انسانی 2010 سازمان ملل متحد (تا 2019) و دستورالعملهای تولید شاخصهای ترکیبی کمیسیون اقتصادی سازمان ملل متحد برای اروپا (2019)، رویکرد بکارگیری شاخصهای ترکیبی (با طراحی 6 بُعد از توسعه در قالب 24 متغیر از منابع داخلی و خارجی)، استفاده شده است. نتایج مطالعه بیان میدارد برنامههای اول تا چهارم در مسیر بهبود قرار داشتهاند، ولیکن تشدید تحریمهای همهجانبه آمریکا و در راستای جنگ ارزی علیه ایران، وقوع تحریم بانک مرکزی و تحریم خرید نفت از ایران در بهمن 1390 (سال اول برنامه پنجم)، باعث کاهش چشمگیر شاخص ملی توسعه اقتصادی-اجتماعی در سال 1391 گردیده، بطوریکه میانگین این شاخص برای برنامه پنجم از متوسط برنامه اول، نیز کمتر شده است. مدیریت شرایط تحریمها و پیادهسازی منسجم استراتژی اقتصاد مقاومتی طی اوایل برنامه ششم باعث تقویت شاخص مذکور گردیده ولیکن مدیریت بحران کرونا میتواند جایگاه واقعیتر برنامه ششم را مشخص نماید. مطابق نتایج تحلیل حساسیت، برنامههای چهارم و سوم بعنوان موفقترین برنامههای توسعهای و همچنین برنامههای پنجم و اول با ضعیفترین عملکرد، متمایز گردیدهاند.