یعقوب فاطمی زردان؛ محمد حسن فطرس؛ حمید سپهردوست؛ محسن خضری
چکیده
یکی از مباحث کلیدی در اقتصاد، بررسی مطلوبیت و رفاه اجتماعی است. هدف این مقاله، استخراج تابع مطلوبیت استانهای کشور و تابع رفاه اجتماعی برای بازه زمانی 1396-1380 است. به این منظور، از تابع مطلوبیت منطقهای برای استخراج مطلوبیت استانها استفاده شده است؛ برای محاسبه این توابع از مدل اتورگرسیو با وقفه توزیعی پنل دیتا (pmg/ARDL) در نرمافزار ...
بیشتر
یکی از مباحث کلیدی در اقتصاد، بررسی مطلوبیت و رفاه اجتماعی است. هدف این مقاله، استخراج تابع مطلوبیت استانهای کشور و تابع رفاه اجتماعی برای بازه زمانی 1396-1380 است. به این منظور، از تابع مطلوبیت منطقهای برای استخراج مطلوبیت استانها استفاده شده است؛ برای محاسبه این توابع از مدل اتورگرسیو با وقفه توزیعی پنل دیتا (pmg/ARDL) در نرمافزار ایویوز 9 و نرمافزار اکسل کمک گرفته شد. سپس، برای محاسبه تابع رفاه اجتماعی از تابع رفاه برگسون-ساموئلسون که از تجمیع مطلوبیتها حاصل میشود، استفاده شد. در نهایت، برای بررسی همگرایی رفاهی بین استانهای کشور از روش همگرایی بتا بهره گرفته شد. نتایج حاصل از استخراج مطلوبیت و تابع رفاه اجتماعی نشان داد که رفاه اجتماعی در بازه زمانی 1386-1380 رشد باثبات و صعودی داشته است. با افت اندکی در سال 1387 مجددا سیر صعودی به خود گرفته است. در سال 1392 این رشد متوقف شده، مجدداً طی سالهای 1393 و 1394 افزایش پیدا کرده است. این افزایش تا سال 1394 ادامه مییابد و طی سالهای 1395 و 1396 با افت روبهرو شده است. همچنین، نتایج حاصل از همگرایی بتا نشان داد که استانهایی مانند چهارمحال و بختیاری، قزوین، لرستان و کردستان که بیشترین سرعت همگرایی را دارا بودند، با توجه به فرضیه سولو- سوان، دارای سطح رفاه کمتری نسبت به بقیه استانها داشتند و استانهایی مانند تهران، اصفهان، همدان و مرکزی، که سرعت تعدیل پایینتری داشتند، سطح رفاه بیشتری را دارا بودند. درحالی که سرعت همگرایی برای کشور برابر 1718/0- بوده است؛ بدین معنا، کل استانها در مجموع به طور متوسط سالیانه 18/17 درصد به سمت رفاه متوسط جامعه حرکت کردهاند. همچنین، با توجه به اینکه ضریب بتا برای استانها و کشور بین صفر و منفی یک بوده، وجود همگرایی در رفاه استانها و کشور تأیید میشود.
مونا بهشتی؛ عباس معمارنژاد؛ تقی ترابی؛ سید شمس الدین حسینی
چکیده
این مطالعه بر آن است تا رابطه علّیت پویا میان توسعه مالی، آزادسازی تجارت و رشد اقتصادی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. به این منظور از دادههای سالانه130 کشور جهان شامل ایران، طی دوره 2017-2000 استفاده شده و کشورها بر اساس طبقهبندی درآمدی بانک جهانی در چهار گروه مورد مطالعه قرار گرفتهاند. جهت تحلیل روابط و بررسی علّیت کوتاهمدت و بلندمدت ...
بیشتر
این مطالعه بر آن است تا رابطه علّیت پویا میان توسعه مالی، آزادسازی تجارت و رشد اقتصادی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. به این منظور از دادههای سالانه130 کشور جهان شامل ایران، طی دوره 2017-2000 استفاده شده و کشورها بر اساس طبقهبندی درآمدی بانک جهانی در چهار گروه مورد مطالعه قرار گرفتهاند. جهت تحلیل روابط و بررسی علّیت کوتاهمدت و بلندمدت میان متغیرها از رویکرد همجمعبستگی، الگوی تصحیح خطای برداری پانلی (PVECM) و رویکرد علّیت پانلی تودا-یاماموتو-دالادو-لوتکپل (TYDL) استفاده شده است. همچنین در این مطالعه شاخص ترکیبی توسعه مالی مبتنی بر رهیافت تحلیل مؤلفههای اساسی با ارائه نگاهی نو و متفاوت بدست آمده است. براساس نتایج بدست آمده، در کشورهای پردرآمد میان متغیرهای آزادسازی تجارت، توسعه مالی و رشد اقتصادی رابطه علّیت بلندمدت و قوی دو سویه برقرار است. همچنین توسعه مالی و آزادسازی تجارت در قالب کاهش موانع تعرفهای و غیر تعرفهای، در هر چهار گروه درآمدی، علت بلندمدت رشد اقتصادی هستند. علاوه بر این در کشورهای پردرآمد رابطه علّی کوتاهمدت و قوی از توسعه مالی به رشد اقتصادی وجود دارد. نظر به نتایج بدست آمده، گسترش بازارهای سرمایه، افزایش عمق و کارایی این بازارها و نیز اتخاذ تدابیر و سیاستهای مناسب آزادسازی تجارت جهت افزایش رشد اقتصادی در بلندمدت، برای کشورهای با درآمد متوسط و کم درآمد توصیه میگردد. در ایران نیز به عنوان کشوری با درآمد متوسط، رشد اقتصادی همواره از اهداف مهم سیاستی بوده است، لذا تعمیق بازارها و مؤسسات مالی و همچنین افزایش کارایی بازارهای مالی جهت بهره مندی از آثار مثبت بلندمدت توسعه مالی بر رشد اقتصادی، ضروری به نظر میرسد.
علی عباسی؛ علی حسین صمدی؛ ابراهیم هادیان؛ پرویز رستم زاده
چکیده
اثربخشی سیاستهای پولی از مهمترین چالشهای مقامات پولی است. این موضوع به نحوه تعامل دولت یا مقام پولی و رفتار کارگزاران اقتصادی بستگی دارد. مقام مالی ممکن است نسبت به رعایت یا عدم رعایت توازن بین زمانی بودجه اقدام نماید. رفتار کارگزاران اقتصادی در نحوه پیشبینی مقادیر آتی متغیرهای اقتصاد کلان نیز اهمیت زیادی دارد. در الگوهای استاندارد ...
بیشتر
اثربخشی سیاستهای پولی از مهمترین چالشهای مقامات پولی است. این موضوع به نحوه تعامل دولت یا مقام پولی و رفتار کارگزاران اقتصادی بستگی دارد. مقام مالی ممکن است نسبت به رعایت یا عدم رعایت توازن بین زمانی بودجه اقدام نماید. رفتار کارگزاران اقتصادی در نحوه پیشبینی مقادیر آتی متغیرهای اقتصاد کلان نیز اهمیت زیادی دارد. در الگوهای استاندارد سیاست پولی، فرض میشود که دولت تلاش میکند تا بدهی انباشته خود راکاملاَ تسویه کند. همچنین فرض میشود که کارگزاران اقتصادی با استفاده از انتظارات عقلایی، نسبت به پیشبینی مقادیر آتی متغیرهای اقتصاد کلان اقدام میکنند. برخی مطالعات در زمینه ساختار مالی دولتها نشان میدهند که دولتها با کسری بودجه مداوم یا بدهی انباشته فزاینده مواجه هستند. از همین رو مطالعات زیادی سیاست پولی را با وجود دولتی که مایل یا قادر به برقراری توازن بین زمانی بودجه خود نیست، بررسی کردهاند. شواهد و مطالعات مختلفی نیز نشان دادهاند که نحوه شکلگیری انتظارات کارگزاران اقتصادی با انتظارات عقلایی فاصله دارد. گروههای مختلف اقتصادی ممکن است با استفاده از رویههای مختلف نسبت به پیشبینی مقادیر آینده متغیرهای اقتصاد کلان اقدام نمایند. در این مطالعه، با توجه به این موضوعات، قاعده پولی متناسب با وجود انتظارات ناهمگن و سلطه مالی استخراج شده است. برای این منظور از یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی اقتصاد بسته با دو نوع انتظارات آیندهنگر عقلایی و گذشتهنگر تطبیقی استفاده شده است. نتایج حاصل از شبیهسازی الگو نشان میدهد که، تکانه ی مخارج دولت باعث افزایش تولید، تورم و سرمایهگذاری و کاهش مصرف میشود. همچنین، تکانهی افزایش نرخ رشد حجم پول منجر به افزایش تولید، تورم، و مصرف شده و سرمایهگذاری را کاهش میدهد. مقایسه اثر دو تکانه، نشان میدهد که تأثیر تکانه ی مالی بر متغیرها بزرگتر از تأثیر تکانه ی پولی است. همچنین نشان داده شده است که افزایش سهم کارگزاران غیرعقلایی در اقتصاد، موجب افزایش نوسان تورم و شکاف تولید در واکنش به وقوع تکانه مخارج دولت و تکانه نرخ رشد عرضه پول، میگردد. این موضوع اهمیت طراحی سیاستهای پولی کنترل کننده انتظارات را نشان میدهد.
علی محمدی پور؛ علی سلمانپور زنوز؛ سید فخرالدین فخرحسینی
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر شوکهای قیمتی در حاملهای انرژی منتخب در سبد مصرفی خانوار و توابع تولید بنگاهها (از دو سمت عرضه و تقاضای اقتصاد بصورت همزمان) بر اقتصاد کلان ایران بوده که جهت تحقق این مهم، یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی متشکل از بخشهای خانوار، بنگاهها، بخش تجارت خارجی و با تلفیق دولت و بانک مرکزی برای اقتصاد ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر شوکهای قیمتی در حاملهای انرژی منتخب در سبد مصرفی خانوار و توابع تولید بنگاهها (از دو سمت عرضه و تقاضای اقتصاد بصورت همزمان) بر اقتصاد کلان ایران بوده که جهت تحقق این مهم، یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی متشکل از بخشهای خانوار، بنگاهها، بخش تجارت خارجی و با تلفیق دولت و بانک مرکزی برای اقتصاد ایران کالیبره و شبیه سازی گردیده است. دادههای مربوط به برآورد مدل تحقیق به صورت فصلی برای دوره 96-1368 بوده که با استفاده از فیلتر هدریک-پرسکات، متغیرها روندزدایی گردیدند. معادلات نهایی الگو پیرامون وضعیت باثبات خطیشده و با استفاده از روش اوهلیگ (1999: 40) معادلات تصادفی خطی شده، به صورت یک الگوی فضا-حالت در محیط برنامهنویسی «Matlab» بررسی شدند. نتایج حاصل از شبیهسازی و تحلیل توابع عکسالعمل آنی مدل نشان میدهد، تمامی شوکهای قیمتی در حاملهای انرژی منتخب، ضمن افزایش هزینههای تولید و ایجاد شرایط تورمی، موجب کاهش مصرف کل، سرمایه گذاری کل و تقاضای کل میشود و بدنبال کاهش تولید محصولات غیرنفتی و تولید کل، میزان اشتغال نیز کاهش پیدا میکند. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل واریانس بیان میدارد که قسمت عمده تغییرات در اشتغال نسبت به تولید، به ترتیب ناشی از شوکهای گازوئیل و برق بوده، بطوریکه 1/08 درصد از تغییرات متغیر اشتغال نسبت به تولید غیرنفتی، ناشی از شوک گازوئیل و 1/01 درصد ناشی از شوک برق، میباشد. شدت آثار نامطلوب ایجاد شده در سطح اشتغال در 10 دوره اول پس از وقوع شوکهای قیمتی انرژی، قابل ملاحظه بوده و این امر بیانگر لزوم توجه ویژه به نرخ بیکاری در زمان پیاده سازی کاملتر قانون هدفمند کردن یارانه میباشد.
ناصر الهی؛ الهه معصوم زاده؛ سید ضیاء الدین کیاالحسینی؛ سید هادی عربی
چکیده
توجه به نظام های منطقه ای و توجه به الزامات مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بعنوان راهگشای مدیریت موانع امنیت ملی همراه با روابط صلح آمیز اقتصادی، در فرایند منطقه گرایی حاصل میشود. یکی از این توافقنامهها، اتحادیه اقتصادی اوراسیاEAEU ) ) است. مطالعه حاضر به بررسی آثار بالقوه موافقتنامه تجاری بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا بر بخش ...
بیشتر
توجه به نظام های منطقه ای و توجه به الزامات مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بعنوان راهگشای مدیریت موانع امنیت ملی همراه با روابط صلح آمیز اقتصادی، در فرایند منطقه گرایی حاصل میشود. یکی از این توافقنامهها، اتحادیه اقتصادی اوراسیاEAEU ) ) است. مطالعه حاضر به بررسی آثار بالقوه موافقتنامه تجاری بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا بر بخش های صادراتی صنعت و کشاورزی با استفاده از مدل جاذبه طی بازه زمانی 2018-2001 می پردازد. نتایج نشان از تأثیر مثبت متغیرهای میانگین تولید ناخالص داخلی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی با صادرات در بخش صنعت و کشاورزی از کشور ایران به کشورهای اورآسیا و نشان از تاثیر منفی متغیرهای حاصل ضرب جمعیت کل کشور، نرخ تعرفه و نرخ ارز واقعی با صادرات دارد. حذف تعرفه تجاری بین ایران و اوراسیا میتواند بخشهای مختلف اقتصادی ایران را منتفع کند و این منفعت زمانی بیشتر میشود که تعرفه بخش صنعت حذف شود. ازاینرو به سیاستگذاران اقتصادی پیشنهاد میشود که برای موفقیت در این توافقنامه، آثار اقتصادی آن را مورد توجه قرار دهند. درصورتیکه بخش کشاورزی با محدودیت وارداتی مواجه شود، بیشتر آثار منفی را داشته و این گزینه میتواند سیاست نامناسب در توافقنامه با کشورهای اورآسیا باشد. همچنین ایجاد مکانیزم مالی مشترک برای مبادلات داخلی بین ایران و 5 کشور اوراسیا، ایجاد بانک اطلاعاتی تجار کشورهای عضو برای فعالان اقتصادی ایرانی، صدور روادید تجاری میان کشورهای عضو و تاسیس شورای مشترک اتاقهای بازرگانی اوراسیا می تواند در افزایش آثار تجاری ایران با اورآسیا در بخش های صادراتی صنعت و کشاورزی مفید باشد.
علی چنگی آشتیانی؛ هادی غفاری
چکیده
در این مطالعه با استفاده از دادههای سری زمانی و تکنیکهای همجمعی در اقتصادسنجی، به خصوص مدلهای پویای خودتوضیح با وقفههای توزیعی (ARDL) و ساز و کار تصحیح خطا (ECM)، روابط بلندمدت و کوتاهمدت مدل تقاضای انرژی الکتریکی بخش صنعت کشور برآورد شده است. بر اساس نتایج بدست آمده، بیکشش بودن تقاضای برق نسبت به قیمت که در سایر مطالعات در ایران ...
بیشتر
در این مطالعه با استفاده از دادههای سری زمانی و تکنیکهای همجمعی در اقتصادسنجی، به خصوص مدلهای پویای خودتوضیح با وقفههای توزیعی (ARDL) و ساز و کار تصحیح خطا (ECM)، روابط بلندمدت و کوتاهمدت مدل تقاضای انرژی الکتریکی بخش صنعت کشور برآورد شده است. بر اساس نتایج بدست آمده، بیکشش بودن تقاضای برق نسبت به قیمت که در سایر مطالعات در ایران و سایر کشورها بدست آمده بود، در این مطالعه نیز تأیید گردید. کشش قیمتی تقاضایبخش صنعت برابر با453/0 میباشد و بیانکننده این مطلب است که با افزایش یک درصدی در قیمت انرژی الکتریکی میزان تقاضای آن 453/0 درصد کاهش مییابد، بنابراین انرژی الکتریکی کالایی کم کشش است، بهدلیل آنکه انرژی الکتریکی نسبت به سایر فراوردههای نفتی، کالای ارزان قیمت و دارای کارایی بالای اقتصادی میباشد و امکان جانشینی آن با سایر فراوردهها کمتر وجود دارد و با افزایش قیمت این حامل، میزان تقاضای آن کاهش چشمگیری نمییابد که بیانگر این مطلب است که بخش صنعت به انرژی الکتریکی وابسته است و دیگر انرژیها نمیتوانند جایگزینی مناسب برای آن باشند نتایج بدست آمده مبین معنیدار بودن کلیه ضرایب در سطح پنج و ده درصد میباشد. با استفاده از دادههای سری زمانی و آمار مصرف برق در سالهای 1355 تا 1395 و تکنیکهای همجمعی در اقتصادسنجی، بهخصوص مدلهای پویای خودتوضیح با وقفههای توزیعی (ARDL) و ساز و کار تصحیح خطا (ECM)، روابط بلندمدت و کوتاهمدت مدل تقاضای انرژی الکتریکی در بخش صنعت کشور برآورد شده است.نتایج پژوهش نشان میدهد تقاضای انرژی الکتریکی نقش مهمی در تولید بخش صنعت و در نهایتGDP کشور دارد به طوری که افزایش 1 واحد (ده هزار کیلو وات ساعت) افزایش مصرف انرژی الکتریکی در بخش صنعت میتواند تولید ناخالص داخلی را حدود 23660 دلار افزایش دهد.
مهرنوش کلانی مهابادی؛ مجید صامتی؛ حسین شریفی رنانی
چکیده
تأمین رفاه اجتماعی یکی از دغدغههای اساسی سیاستگذاران در جوامع مختلف میباشد. و از آنجا که تأمین مالی مخارج دولت، ارتباط تنگاتنگی با تأمین رفاه اجتماعی جوامع دارد لذا این مسئله نیز میتواند از اهمیت خاصی برخوردار باشد. با در نظر گرفتن هزینههای رفاهی اعمال مالیات بر مصرف و تورم، دولت برای تأمین مالی کسری بودجه خود باید نرخهایی ...
بیشتر
تأمین رفاه اجتماعی یکی از دغدغههای اساسی سیاستگذاران در جوامع مختلف میباشد. و از آنجا که تأمین مالی مخارج دولت، ارتباط تنگاتنگی با تأمین رفاه اجتماعی جوامع دارد لذا این مسئله نیز میتواند از اهمیت خاصی برخوردار باشد. با در نظر گرفتن هزینههای رفاهی اعمال مالیات بر مصرف و تورم، دولت برای تأمین مالی کسری بودجه خود باید نرخهایی از مالیات بر مصرف و تورم را اعمال نماید که هزینه نهایی رفاه اجتماعی حداقل گردد. از اینرو در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از مدل تأمین مالی بهینه مخارج دولت منکیو نرخ بهینه مالیات بر مصرف و تورم استخراج گردد. در ابتدا به منظور محاسبه هزینه رفاه اجتماعی مالیات بر مصرف، محاسبه کششهای قیمتی و درآمدی هشت گروه کالایی از طریق سیستم مخارج خطی (LES) و روش رگرسیون به ظاهر نامرتبط (SUR) برای دوره 96-1376 صورت میگیرد و در مرحله بعد از طریق کالیبراسیون مدل نرخهای بهینه مالیات بر مصرف روی گروههای کالایی و نرخ بهینه تورم با استفاده از روش الگوریتم ژنتیک، استخراج میگردد. یافتههای تحقیق نشان میدهد نرخ بهینه مالیات برای گروههای کالایی با کشش قیمتی و درآمدی پایینتر، مقدار کمتری است؛ با افزایش رویکرد توزیعی به مدل، نرخهای بهینه مالیات برای گروه کالاهای ضروری و نرمال کاهش یافته و برای گروه کالاهای لوکس افزایش مییابد و پراکندگی نرخهای بهینه مالیاتی نیز بیشتر میگردد؛ گرچه در تمام سطوح نرخهای پارامتر گریز از نابرابری اجتماعی سیستم چندنرخی مالیاتی تأیید میگردد. نرخ بهینه تورم نیز عددی تقریباً نزدیک به 1/0- است که قاعده بهینه فریدمن را تأمین مینماید.
مهران فرهی کیا؛ مسعود یارمحمدی؛ حسین حسنی؛ علی شادرخ
چکیده
مطالبات غیرجاری(NPL) شاخصی از ریسک اعتباری بانکها محسوب شده و بالا بودن آن یکی از نشانههای عدم سلامت نظام بانکی است. هدف از این مطالعه بکارگیری رویکردهای ناپارامتری نوین و نیرومند برای ارزیابی تأثیرپذیری مطالبات غیرجاری از رشد اقتصادی است. به این منظور یک مدل اقتصادسنجی در خصوص عوامل موثر بر مطالبات غیرجاری، مرکب از متغیرهای تشکیل ...
بیشتر
مطالبات غیرجاری(NPL) شاخصی از ریسک اعتباری بانکها محسوب شده و بالا بودن آن یکی از نشانههای عدم سلامت نظام بانکی است. هدف از این مطالعه بکارگیری رویکردهای ناپارامتری نوین و نیرومند برای ارزیابی تأثیرپذیری مطالبات غیرجاری از رشد اقتصادی است. به این منظور یک مدل اقتصادسنجی در خصوص عوامل موثر بر مطالبات غیرجاری، مرکب از متغیرهای تشکیل دهنده رشد اقتصادی و متغیر حجم تسهیلات اعطایی در نظر گرفته شده و دادههای سه ماهه اول سال 1388 تا سه ماهه اول سال 1397 استفاده شده است. این دادهها از درگاه وزارت امور اقتصادی و دارایی، درگاه بانک مرکزی ج.ا.ایران و گزارشهای ماهانه کانون بانکها و موسسات اعتباری خصوصی ایران استخراج گردید. تحلیل دادهها شامل آزمون ریشه واحد مبتنی بر زیرفضا و آزمونهای علیت مبتنی بر تحلیل مجموعه مقادیر تکین(SSA) میباشد. آزمون ریشه واحد برای بررسی مانایی سریها انجام و در ادامه پس از تائید مانایی، مدل رگرسیون ساده ناپارامتری اجرا شد. در مطالعه حاضر، روابط بین متغیرها در تعیین مدل با استفاده از کرنل گوسین مرتبه دوم در رگرسیون ناپارامتری چندمتغیره برآورد شد. با تکیه بر نتایج تجزیه و تحلیل تجربی در ایران و بر اساس آزمون علیت بر پایه SSA، رابطه علیت بین مطالبات غیرجاری و حجم اعتبار داخلی بخش بانکداری خصوصی ایران وجود دارد. تولید ناخالص داخلی (GDP) در قیمتهای ثابت، هزینههای بخش عمومی (PS)، هزینههای بخش خصوصی(PSE) و حجم اعتبارات داخلی(CV) مهمترین زیرمجموعههای رشد اقتصادی هستند. با توجه به نتایج بدست آمده هزینههای بخش عمومی تاثیر عکس و افزایش حجم اعتبارات تاثیر مستقیم بر افزایش مطالبات غیرجاری دارد.