ابراهیم نصیریفر؛ کامبیز هژبر کیانی؛ سید شمس الدین حسینی؛ فرهاد غفاری
چکیده
صنعت فلزات اساسی یکی از مهمترین صنایع تولیدی کشور است که سهمی حدود 20 درصد از تولید و 13 درصد از اشتغال بخش صنعت کشور را دارا میباشد. هدف این مقاله بررسی اثرات کوتاهمدت و بلندمدت شوکهای مثبت و منفی پولی و همچنین نامتقارنی آنها از طریق کانالهای انتقال سیاست پولی شامل کانالهای نرخ ارز، وامدهی و اعتباری و نرخ بهره بر مقدار تولید ...
بیشتر
صنعت فلزات اساسی یکی از مهمترین صنایع تولیدی کشور است که سهمی حدود 20 درصد از تولید و 13 درصد از اشتغال بخش صنعت کشور را دارا میباشد. هدف این مقاله بررسی اثرات کوتاهمدت و بلندمدت شوکهای مثبت و منفی پولی و همچنین نامتقارنی آنها از طریق کانالهای انتقال سیاست پولی شامل کانالهای نرخ ارز، وامدهی و اعتباری و نرخ بهره بر مقدار تولید و میزان اشتغال این صنعت مهم بوده که با استفاده از الگوی خودرگرسیونی با وقفههای توزیعی غیرخطی (NARDL) بهصورت فصلی طی دوره زمانی 1376 تا 1397 ارزیابی گردیده است. اثر شوک این متغیرها با استفاده از فیلتر هودریک-پرسکات به شوکهای مثبت و منفی تفکیک شده است. بر اساس نتایج تحقیق در بلندمدت شوکهای پولی اثرات بیشتری بر روی مقدار تولید صنعت فلزات اساسی در مقایسه با میزان اشتغال آن دارند. همچنین در کوتاهمدت اثر شوکهای منفی پولی بر اشتغال این صنعت همواره بیشتر از اثر شوکهای مثبت است. در پایان نامتقارنی اثرات بلندمدت شوکهای پولی بر مقدار تولید این صنعت اثبات گردید.
حمید خاوری؛ محمدعلی فلاحی؛ نرگس صالح نیا
چکیده
فرآوردههای نفتی در اقتصاد ایران از یک طرف، تأمین کننده سوخت مورد نیاز کشور و از سوی دیگر، صادرات آن برای کشور منبع اصلی درآمدهای ارزی است. به این ترتیب، هر گونه تلاطم در بهای نفت بر درآمدهای ارزی ایران مؤثر میباشد. این پژوهش به بررسی آثار تلاطم قیمت نفت بر رشد اقتصادی ایران از طریق برخی متغیرهای نهادی، پولی و مالی طی دوره 1396-1360 ...
بیشتر
فرآوردههای نفتی در اقتصاد ایران از یک طرف، تأمین کننده سوخت مورد نیاز کشور و از سوی دیگر، صادرات آن برای کشور منبع اصلی درآمدهای ارزی است. به این ترتیب، هر گونه تلاطم در بهای نفت بر درآمدهای ارزی ایران مؤثر میباشد. این پژوهش به بررسی آثار تلاطم قیمت نفت بر رشد اقتصادی ایران از طریق برخی متغیرهای نهادی، پولی و مالی طی دوره 1396-1360 با استفاده از الگوی خودبازگشت برداری ساختاری (SVAR) میپردازد. نتایج بدست آمده نشان میدهد که تکانه وارده بر تلاطمهای قیمت نفت، واکنشی منفی از سوی رشد تولید را در پی دارد. عکسالعمل شاخص نهادی دموکراسی به تلاطمهای نفتی، منفی است و با توجه به رابطه مستقیم آن با رشد تولید، مجموعاً از این طریق رشد تولید کاهش مییابد. در رابطه با مخارج دولت نیز به طریق مشابهی، منجر به کاهش رشد تولید میشود. اما رشد حجم نقدینگی عکسالعمل مثبتی به تلاطمهای قیمت جهانی نفت خام از خود نشان میدهد و همچنین در کوتاهمدت آثار مثبتی بر رشد تولید دارد. نتایج همچنین نشان میدهد هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت مهمترین متغیر اثرگذار بر تغییرات رشد تولید، تکانه رشد مخارج دولت است. بنابراین توصیه میشود برای دستیابی به رشد اقتصادی پایدار و بهرهگیری از پویاییهای بخش خصوصی، بهتدریج و بر اساس مفاد اصل 44 قانون اساسی، مسئله واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی واقعی با اهتمام پیگیری شود.
آنیتا عظیمی حسینی؛ بیتاله اکبری مقدم؛ مرتضی اسدی
چکیده
در این پژوهش با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری بیزین، به شناخت متغیرهای مهم و تأثیرگذار در ایجاد ادوار تجاری با حضور عوامل نهادی، سیاسی و جهانی در پنج کشور صادرکننده نفتی شامل کانادا، ایران، نیجریه، نروژ و ونزوئلا طی دوره 1995 تا سال 2016 پرداخته شده است.نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که در کوتاهمدت تولید ناخالص داخلی در توجیه ...
بیشتر
در این پژوهش با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری بیزین، به شناخت متغیرهای مهم و تأثیرگذار در ایجاد ادوار تجاری با حضور عوامل نهادی، سیاسی و جهانی در پنج کشور صادرکننده نفتی شامل کانادا، ایران، نیجریه، نروژ و ونزوئلا طی دوره 1995 تا سال 2016 پرداخته شده است.نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که در کوتاهمدت تولید ناخالص داخلی در توجیه بیثباتی خود بیشترین مقدار را در طول دوره داشته است. در بلندمدت به دلیل افزایش نقش سایر متغیرها نقش تولید ناخالص داخلی کاهش یافته بهنحویکه در انتهای دوره به جز کشورهای ایران، نیجریه و ونزوئلا تکانه نفتی در کشور کانادا، تکانه مالی در کشور نروژ از دلایل ادوار تجاری میباشند.همچنین یافتهها نشان میدهد که عوامل سیاسی و نهادی باعث تغییر در نقش تکانهها گردیده بهنحوی که اثر تکانههای تأثیرگذار در بیثباتی را در بلندمدت کاهش داده است. عوامل سیاسی و نهادی به ترتیب بیشتر در کشورهای ایران و نروژ نقش زیادی را داشته است.پیشنهاد میشود سیاستگذاران قبل از تصمیمگیری در خصوص سیاستها، ابتدا با مدلهای مورد استفاده در این تحقیق به بررسی متغیرهای اقتصادی، غیراقتصادی و تأثیرگذار بر چرخههای تجاری پرداخته و بعد از آن اقدام به اتخاذ سیاستهای پولی و مالی مناسب نمایند.
روح الله عبدخانی؛ سید نعمت الله موسوی؛ شراره مجدزاده طباطبایی
چکیده
درآمدهای نفتی و مالیاتها، به ترتیب اولین و دومین منبع تأمینکننده درآمدهای دولت در اقتصاد ایران محسوب میگردند که تغییرات در حجم آنها اثرات قابل توجهی بر تولید، اشتغال و نهایتاً رشد اقتصادی، که از اهداف کلان اقتصاد است، دارند. هدف مقاله حاضر ارزیابی اثرات شوک مالیاتی بر متغیرهای کلان اقتصادی در یک اقتصاد نفتی با رویکرد مدل تعادل ...
بیشتر
درآمدهای نفتی و مالیاتها، به ترتیب اولین و دومین منبع تأمینکننده درآمدهای دولت در اقتصاد ایران محسوب میگردند که تغییرات در حجم آنها اثرات قابل توجهی بر تولید، اشتغال و نهایتاً رشد اقتصادی، که از اهداف کلان اقتصاد است، دارند. هدف مقاله حاضر ارزیابی اثرات شوک مالیاتی بر متغیرهای کلان اقتصادی در یک اقتصاد نفتی با رویکرد مدل تعادل عمومی پویای تصادفی بود. برآورد پارامترهای مدل با استفاده از دادههای سری زمانی تعدیل فصلی شده برای دوره 1368 تا 1396 صورت گرفته است. نتایج بدست آمده بیانگر این بود که یک شوک مالیاتی در کوتاهمدت تأثیر منفی بر متغیرهای کلان اقتصادی از قبیل رشد اقتصادی و مصرف دارد اما در بلندمدت با افزایش درآمد مالیاتی میزان تولید ناخالص داخلی و به تبع آن مصرف و سرمایهگذاری در اقتصاد افزایش یافته است. علاوه بر این نتایج بیانگر این واقعیت است که تأثیر درآمدهای نفتی به تنهایی بر روی رشد اقتصادی مثبت اما با ورود متغیر توضیحی، میزان انباشت سرمایه، به دلیل اثری که درآمدهای نفتی بر این متغیر (مکانیسمهای اثرگذاری) دارد، اثر آن بر رشد اقتصادی، منفی شده است.
الهام نوبهار؛ فهمیده قربانی
چکیده
مهاجرت یکی از عوامل اصلی تغییر و تحول جمعیت است و دارای اثرات مثبت و منفی، کوتاهمدت و بلندمدت بسیاری است و این اثرات تغییراتی را در ساختار اجتماعی و اقتصادی منطقه مهاجرفرست و مهاجرپذیر ایجاد میکند. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه علّی خالص مهاجرت با نابرابری درآمد و شاخص فقر در ایران است. در این مطالعه به منظور در نظر گرفتن خصوصیات ...
بیشتر
مهاجرت یکی از عوامل اصلی تغییر و تحول جمعیت است و دارای اثرات مثبت و منفی، کوتاهمدت و بلندمدت بسیاری است و این اثرات تغییراتی را در ساختار اجتماعی و اقتصادی منطقه مهاجرفرست و مهاجرپذیر ایجاد میکند. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه علّی خالص مهاجرت با نابرابری درآمد و شاخص فقر در ایران است. در این مطالعه به منظور در نظر گرفتن خصوصیات فضایی متغیرها از روش علّیت فضایی استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی شهرستانهای کشور طی دوره زمانی 95-1385 میباشد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد رابطه بین خالص مهاجرت و نابرابری درآمد به صورت یکطرفه از خالص مهاجرت به نابرابری درآمد برقرار است. همچنین برآورد مدل خالص مهاجرت و نابرابری درآمد با استفاده از روش اقتصادسنجی فضایی نشان میدهد رابطه بین خالص مهاجرت و نابرابری درآمد معکوس بوده و از معناداری بسیار بالایی برخوردار است. به عبارت دیگر، پدیده مهاجرت موجب افزایش نابرابری درآمد در شهرستانهای مهاجر فرست و کاهش نابرابری درآمد در شهرستانهای مهاجرپذیر میشود. همچنین نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از عدم وجود رابطه بین خالص مهاجرت و فقر در دوره مورد بررسی است.
رضا زمانی؛ مسعود مجیدی
چکیده
هدف اصلی این مقاله تحلیل مقدار بهینه و مقدار آستانهای بدهیهای دولت در ایران و تأثیر بدهیهای دولت بر رشد اقتصادی است. بدهیهای دولت یک پدیده اقتصادی و سیاسی است و از بعد نظری، ملاحظات مرتبط با بازتوزیع مجددو بین نسلی، انتخاب مجدد دولتها، سیکلهای سیاسی بودجه، تضاد اجتماعی گروهها، توهم مالی و چانهزنی مجلس و قانونگذاران ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله تحلیل مقدار بهینه و مقدار آستانهای بدهیهای دولت در ایران و تأثیر بدهیهای دولت بر رشد اقتصادی است. بدهیهای دولت یک پدیده اقتصادی و سیاسی است و از بعد نظری، ملاحظات مرتبط با بازتوزیع مجددو بین نسلی، انتخاب مجدد دولتها، سیکلهای سیاسی بودجه، تضاد اجتماعی گروهها، توهم مالی و چانهزنی مجلس و قانونگذاران بر آن تأثیر دارند. بدهی دولت از طریق کانالهای شش گانه مخارج دولت، نرخ بهره، مالیات آینده، تورم، احتمال شکل گیری مثلث شوم بحران (سه بحران بدهی، بانکی و ارزی) و ظرفیت اتخاذ سیاستهای ضد چرخهای بر رشد اقتصادی تأثیر دارد. در مجموع سه دیدگاه کلی درباره تأثیر بدهیها بر رشد اقتصادی وجود دارد که عبارتند از تأکید بر اثر مثبت، تأکید بر اثر منفی و وجود مقدار آستانهای. این مقاله مبتنی بر دادههای سالیانه ۱۳۹۵-۱۳۵۳ و با استفاده از روش OLS نشان داده است که رابطه بدهیهای دولت و رشد اقتصادی به صورت U معکوس است و مقدار بهینه شاخص بدهیهای دولت (نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی) در ایران حدود ۱۶/۵۴ درصد و مقدار آستانهای شاخص بدهیها نیز حدود ۳۲/۱۰۸ درصد است. همچنین مشاهده شده است که از سال ۱۳۵۳ تا اواسط دهه ۱۳۸۰ میزان بدهیهای دولت به بانک مرکزی بیشتر از بدهی دولت به بانکها و مؤسسات مالی بوده اما از اواسط دهه ۱۳۸۰ این روند معکوس شده است.
فرهاد کوه کن؛ محمدرضا شورورزی؛ ابوالقاسم مسیح آبادی؛ علیرضا مهرآذین
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تأثیر حسابگری ذهنی سرمایهگذاران بر سیاستهای تأمین مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل 14 شرکت کارگزاری برتر و شرکتهای سرمایهپذیر آنها مشتمل بر 109 شرکت طی دوره 96-1390 میباشد. در این بررسی از متغیرهای اهرم مالی، سود نقدی سهام، نسبت بدهی، سررسید بدهی و نسبت بدهیهای ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی تأثیر حسابگری ذهنی سرمایهگذاران بر سیاستهای تأمین مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل 14 شرکت کارگزاری برتر و شرکتهای سرمایهپذیر آنها مشتمل بر 109 شرکت طی دوره 96-1390 میباشد. در این بررسی از متغیرهای اهرم مالی، سود نقدی سهام، نسبت بدهی، سررسید بدهی و نسبت بدهیهای بلندمدت به حقوق صاحبان سهام به عنوان شاخصهای سیاستهای تأمین مالی استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از مدل دادههای تابلویی به روش اثرات ثابت استفاده شد. نتایج نشان داد که شرکتهای سرمایهگذاری مورد بررسی در 69/34% موارد، تورش رفتاری حسابگری ذهنی از خود نشان دادهاند، همچنین حسابگری ذهنی سرمایهگذاران دارای اثر معکوس بر اهرم مالی، سود همگن نقدی سهام و اثر مستقیم بر نسبت بدهی، سررسید بدهی و بدهیهای بلندمدت به حقوق صاحبان سهام میباشد. یافتهها میتواند حاوی مفاهیم ارزشمندی جهت مدیران در رسیدن به سطح بهینه تأمین مالی و نقش مهمی در رشد اقتصادی ایفا کند.