انرژی
ذوالفقار حمید عبد؛ یوسف محمدزاده؛ علی رضازاده
چکیده
امروزه، انرژی از مهمترین چالشهای اقتصادی و حتی سیاسی در بین جوامع مختلف می باشد. کاهش شدت انرژی یا بالابردن بهره وری انرژی از اولویت برنامه ریزی سیاستگذاران کلان کشورهاست. نکته مهمی که وجود دارد این است که همراه با پدیده جهانی شدن، تحولات یک کشور به سایر کشورها تسری پیدا می کند که در مطالعات اخیر این مقوله بیشتر مورد توجه قرار گرفته ...
بیشتر
امروزه، انرژی از مهمترین چالشهای اقتصادی و حتی سیاسی در بین جوامع مختلف می باشد. کاهش شدت انرژی یا بالابردن بهره وری انرژی از اولویت برنامه ریزی سیاستگذاران کلان کشورهاست. نکته مهمی که وجود دارد این است که همراه با پدیده جهانی شدن، تحولات یک کشور به سایر کشورها تسری پیدا می کند که در مطالعات اخیر این مقوله بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو، مطالعه حاضر به بررسی سرریز شدت انرژی و عوامل موثر بر آن با تاکید بر توسعه مالی در بین 35 کشور قاره آسیا طی سالهای 2000-2021 پرداخته است. این مطالعه از رویکرد پانل فضایی پویا (با دو رویکرد SAR و SDM) برای این منظور استفاده کرده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شدت انرژی بصورت فضایی بین کشورهای همجوار تسری پیدا می کند. همچنین توسعه مالی تاثیر منفی بر شدت انرژی دارد و لذا کشورهایی که از توسعه مالی بالاتری برخوردار هستند، توانسته اند شدت انرژی خود را کاهش دهند. همچنین کشورهایی با اقتصاد باز بهتر توانسته اند شدت انرژی را کاهش دهند. از سوی دیگر کشورهایی که از رانت منابع طبیعی بیشتر برخوردار بوده اند، بطور معنی داری از شدت انرژی بالاتری برخوردار بوده اند. همچنین کنترل فساد در کشورها می تواند بر کاهش شدت انرژی تاثیر معنی دار داشته باشد.
انرژی
الهام نوبهار؛ ندا صادقی
چکیده
انرژی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تولید نقش مهمی در رشد اقتصادی کشورها دارد. اما در دنیای امروز پرداختن به مسائل رشد اقتصادی بدون توجه به جنبههای توسعه پایدار و پیامدهای بین نسلی آن غیرممکن است. با توجه به اهمیت و تفاوتهای انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر در رشد و توسعه پایدار کشورها، هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه علیت بین ...
بیشتر
انرژی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تولید نقش مهمی در رشد اقتصادی کشورها دارد. اما در دنیای امروز پرداختن به مسائل رشد اقتصادی بدون توجه به جنبههای توسعه پایدار و پیامدهای بین نسلی آن غیرممکن است. با توجه به اهمیت و تفاوتهای انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر در رشد و توسعه پایدار کشورها، هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه علیت بین رشد اقتصادی و مصرف انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر در کشورهای دو گروه D8 و G7 است. در این راستا با استفاده از دو رویکرد علیت دومیترسکو-هورلین (2012) و کونیا (2006) به بررسی روابط بین متغیرها در دوره زمانی 2000 تا 2022 پرداخته شده است. نتایج این مطالعه حاکی از وجود رابطه علیت یکطرفه از تولید ناخالص داخلی به مصرف انرژیهای تجدیدپذیر در کشورهای گروه D8 است. همچنین در این کشورها بین مصرف انرژیهای تجدیدناپذیر و تولید ناخالص داخلی رابطه علیتی وجود ندارد. به عبارت دیگر در کشورهای عضوگروه D8، رشد اقتصادی متأثر از مصرف انرژیها نیست اما با افزایش رشد اقتصادی، کشورها به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر روی می آورند. از سوی دیگر در کشورهای عضو گروه G7 که از سطح توسعهیافتگی بالاتری برخوردارند، نتایج نشان دهنده وجود رابطه علیت یکطرفه از مصرف انرژیهای تجدیدپذیر به تولید ناخالص داخلی است. همچنین نتایج وجود رابطه علیت یکطرفه از تولید ناخالص داخلی به مصرف انرژیهای تجدیدناپذیر را نشان می دهد. به عبارت دقیقتر در کشورهای گروه G7، رشد اقتصادی متأثر از مصرف انرژیهای تجدیدپذیر است و بر مصرف انرژیهای تجدیدناپذیر اثر میگذارد.
انرژی
نسیم مسعودی؛ نظر دهمرده؛ مرضیه اسفندیاری
چکیده
مصرف گسترده انرژیهای تجدیدناپذیر در کنار افزایش گسترده فعالیتهای اقتصادی در چند دهه اخیر پیامدهای زیست محیطی گستردهای داشته است. افزایش دمای زمین، تغییرات آب و هوایی، بالا آمدن سطح آب دریاها و در نهایت تشدید منازعات بینالمللی از جمله این پیامدها محسوب میشوند. طی سالیان اخیر برخی کشورها تلاش گستردهای در راستای استفاده بیشتر ...
بیشتر
مصرف گسترده انرژیهای تجدیدناپذیر در کنار افزایش گسترده فعالیتهای اقتصادی در چند دهه اخیر پیامدهای زیست محیطی گستردهای داشته است. افزایش دمای زمین، تغییرات آب و هوایی، بالا آمدن سطح آب دریاها و در نهایت تشدید منازعات بینالمللی از جمله این پیامدها محسوب میشوند. طی سالیان اخیر برخی کشورها تلاش گستردهای در راستای استفاده بیشتر از پتانسیلهای انرژیهای تجدیدپذیر را شروع نمودهاند. این تلاشها در راستای مزایای بیشتر استفاده از این انرژیها و همچنین رعایت توافقنامههای بینالمللی برای کاهش دمای کره زمین بوده است. در واقع طی دهههای اخیر رشد پایدار اقتصادی برای اکثر اقتصادهای جهان به یک هدف مهم تبدیل شده است. لازمه دستیابی به این هدف، تثبیت یا کاهش انتشار گازهای گلخانهای است. این امر مستلزم گذار از فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر منابع انرژی آلاینده به فعالیتهای مبتنی بر فناوریها و مصرفی با تأثیر محیط زیست کمتر است. هدف این مطالعه بررسی اثر نوآوریهای فنی، مصرف انرژیهای تجدیدپذیر و رشد اقتصادی بر انتشار CO2 در کشورهای منتخب آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر (IRENA) با استفاده از رویکرد ایستا، پویا و ضرایب بلندمدت دادههای ترکیبی طی دوره زمانی 2016-1990 بود. نتایج این مطالعه نشان داد که نوآوری فنی و انرژیهای تجدیدناپذیر تأثیر مثبتی بر انتشار CO2 داشته است اما اثر انرژیهای تجدیدپذیر بر انتشار CO2 منفی و معنیدار بوده است. تأثیر رشد اقتصادی نیز بر انتشار CO2 مثبت و معنیدار میباشد.
انرژی
ابراهیم قائد؛ علی دهقانی؛ محمد فتاحی
چکیده
چکیده هدف اصلیاین پژوهش بررسیتاثیرانواع منابع انرژی های تجدید پذیر بر رشد اقتصادی ایران طی دوره 1396-1360 است. برای تحلیل موضوع از الگوی خود توضیح برداری، روش جوهانسون_ جوسیلیوس و روش تصحیح خطا استفاده شده و بر اساس نتایج بدست آمده از این روشها، اثرگذاری ضرایب متغیرها بر اساس مبانی نظری مورد انتظار بوده و از نظر آماری نیز معنادار ...
بیشتر
چکیده هدف اصلیاین پژوهش بررسیتاثیرانواع منابع انرژی های تجدید پذیر بر رشد اقتصادی ایران طی دوره 1396-1360 است. برای تحلیل موضوع از الگوی خود توضیح برداری، روش جوهانسون_ جوسیلیوس و روش تصحیح خطا استفاده شده و بر اساس نتایج بدست آمده از این روشها، اثرگذاری ضرایب متغیرها بر اساس مبانی نظری مورد انتظار بوده و از نظر آماری نیز معنادار میباشند. همچنین نتایج براساس ضریب جمله تصحیح خطا، حاکی از آن است که در هر دوره حدود 62/0 از عدم تعادل کوتاه مدت، برای رسیدن به تعادل بلند مدت، تعدیل می شود و میتوان بیان داشت که در بلند مدت، یک درصد افزایش در متغیرهای نیروی کار، سرمایهگذاری بخش خصوصی در انرژی های تجدیدپذیر، انرژی الکتریکی تولید شده توسط انرژی های تجدیدپذیروتولید انواع منابع انرژیهای تجدیدپذیر) باد، خورشید، آب و زمین گرمایی)، به ترتیب باعث افزایش 87/0، 17/1، 44/6، 29/4، 78/1، 09/2، و 56/1 درصد در رشد اقتصادی میشوند و مشخص شد که از بین انواع منابع انرژیهای تجدیدپذیر اثر انرژی بادی بر رشد در مقایسه با سایر انرژی ها بیشتر است و باید سرمایه گذاری در انرژی بادی را در اولویت قرار دهیم بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش، توصیه سیاسی این است که، با توجه به فرآوانی انواع منابع انرژی های تجدید پذیر در ایران و از آنجا که انرژی بادی در مقایسه با سایر انرژی ها بیشترین اثر را بر رشداقتصادی دارد. با سرمایه-گذاری در این واحدتولیدیمیتوان سهم استفاده ازانرژیهای تجدیدپذیر را درایران افزایش داد. واژههایکلیدی: انرژیهای تجدید پذیر، رشد اقتصادی، تصحیح خطا، روش جوهانسون _ جوسیلیوس طبقهبندی JEL : O13,C13,G21,C22
انرژی
محمدحسن قزوینیان؛ کامبیز هژبر کیانی؛ علی دهقانی؛ فاطمه زندی؛ خلیل سعیدی
چکیده
برنامهریزی و سیاستگذاری در زمینه رشد اقتصادی به عنوان یکی از اهداف کلان اقتصادی، نیازمند توجه ویژه به بخش انرژی، محیط زیست و ارتباط آنها با تولید است. از اینرو در این مقاله به بررسی اثر شوکهای مصرف کل انرژی بر انتشار دی اکسید کربن و رشد اقتصادی در کشورهای منتخب منا با استفاده از رهیافت PVAR طی دوره 2016-1992 و همچنین کشور ایران طی دوره ...
بیشتر
برنامهریزی و سیاستگذاری در زمینه رشد اقتصادی به عنوان یکی از اهداف کلان اقتصادی، نیازمند توجه ویژه به بخش انرژی، محیط زیست و ارتباط آنها با تولید است. از اینرو در این مقاله به بررسی اثر شوکهای مصرف کل انرژی بر انتشار دی اکسید کربن و رشد اقتصادی در کشورهای منتخب منا با استفاده از رهیافت PVAR طی دوره 2016-1992 و همچنین کشور ایران طی دوره 2016-1985 با استفاده از روشVAR پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که ﺷﻮک مصرف انرژی بهطور متناسب ابتدا منجر به افزایش نسبتاً شدید و سپس کاهش در تولید ناخالص داخلی سرانه کشورهای منتخب منا میگردد و شوک مصرف انرژی ابتدا انتشار دی اکسید کربن را بهطور ملایم افزایش داده و پس از آن منجر به کاهش آلودگی در دورههای بعدی و حرکت به سمت تعادل بلندمدت میگردد. همچنین در اقتصاد ایران یک شوک در مصرف انرژی ابتدا به شدت رشد اقتصادی افزایش یافته، پس از 4 دوره شروع به کاهش نموده و سرانجام به سمت تعادل بلندمدت اولیه برمیگردد.سرانجام با یک شوک در مصرف کل انرژی، انتشار دی اکسید کربن، بهطور ملایم افزایش یافته و سپس از دوره سوم شروع به کاهش مینماید.
انرژی
داوود منظور؛ وحید آریان پور
دوره 8، شماره 30 ، فروردین 1397، ، صفحه 67-82
چکیده
در این مطالعه، سیستم عرضه انرژی الکتریکی کشور با بهرهگیری از مدلMESSAGE ، از سال 1363 تا 1393 مدلسازی میشود تا روند توسعه بهینه در افق مزبور مشخص شود. برای یافتن وضعیت بهینه در این مدل، مجموع هزینههای سیستم عرضه برق به عنوان معیار در نظر گرفته شده و با حداقل کردن آن، شرایط بهینه به دست میآید. سپس نتایج مدل با آنچه در عمل اتفاق افتاده ...
بیشتر
در این مطالعه، سیستم عرضه انرژی الکتریکی کشور با بهرهگیری از مدلMESSAGE ، از سال 1363 تا 1393 مدلسازی میشود تا روند توسعه بهینه در افق مزبور مشخص شود. برای یافتن وضعیت بهینه در این مدل، مجموع هزینههای سیستم عرضه برق به عنوان معیار در نظر گرفته شده و با حداقل کردن آن، شرایط بهینه به دست میآید. سپس نتایج مدل با آنچه در عمل اتفاق افتاده مقایسه شده تا میزان انحراف توسعه واقعی از حالت ایدهآل مشخص گردد. مهمترین نتایج این پژوهش بدین شرح میباشند: 1- متوسط راندمان نیروگاههای حرارتی کشور در سال 1393، کاهش 5/4 درصدی از حالت ایدهآل را نشان میدهد، 2- حرکت در مسیر غیربهینه منجر به اتلاف حداقل 90 میلیارد متر مکعب معادل گاز طبیعی و انتشار 400 میلیون تن دیاکسید کربن اضافی طی سی سال شده است، و 3- به دلیل عدم تأمین مالی پروژههای نیروگاهی یا تأمین به موقع آن، سالانه 630 میلیون دلار هزینه اضافی تحمیل شده است. در مجموع یافتههای این مطالعه نشان میدهند که واقعی بودن قیمت حاملهای انرژی و تعهد به اجرای برنامههای بلندمدت نقش کلیدی در توسعه مناسب بخش انرژی کشور ایفا میکنند.
انرژی
عطیه ابویی مهریزی؛ علی فریدزاد؛ روزبه بالونژاد نوری
دوره 8، شماره 30 ، فروردین 1397، ، صفحه 167-187
چکیده
قیمتگذاری بهینه حاملهای انرژی یکی از ابزارهای مؤثر در بهبود بهرهوری در تخصیص منابع انرژی به ویژه حاملهای ناشی از انرژیهای فسیلی است. با توجه به اهمیت افزایش قیمت حاملهای انرژی و تأثیر آن بر اقتصاد، بررسیهای جامعتر در این حوزه ضروری به نظر میرسد. در این پژوهش افزایش قیمت حاملهای انرژی و آثار آن بر مخارج مصرفی خانوارها ...
بیشتر
قیمتگذاری بهینه حاملهای انرژی یکی از ابزارهای مؤثر در بهبود بهرهوری در تخصیص منابع انرژی به ویژه حاملهای ناشی از انرژیهای فسیلی است. با توجه به اهمیت افزایش قیمت حاملهای انرژی و تأثیر آن بر اقتصاد، بررسیهای جامعتر در این حوزه ضروری به نظر میرسد. در این پژوهش افزایش قیمت حاملهای انرژی و آثار آن بر مخارج مصرفی خانوارها از دو روش قیمتی داده-ستانده کنترل قیمتی دولت و روش افراز بخشهای اقتصادی به انرژی و غیر انرژی با استفاده از جدول خالص داده- ستانده به قیمتهای پایه سال 1384 بانک مرکزی مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای این پژوهش با فرض در نظر نگرفتن ابعاد خانوار نشان میدهد که اصلاح قیمت حاملهای انرژی، مخارج مصرفی خانوارها را از نظر میزان و رتبهبندی تغییر میدهد. با اصلاح قیمت بنزین بر اساس اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها، در روش افراز انرژی و غیر انرژی اثری فزاینده و در روش کنترل و عدم کنترل دولتی با نادیده گرفتن تغییرات اندک، اثری خنثی بر سهم مخارج مصرفی خانوارها خواهد داشت. اصلاح قیمت گاز طبیعی در روش انرژی و غیر انرژی اثری کاهنده و در روش کنترل و عدم کنترل دولت نشان دهنده اثر کاهنده بر سهم مخارج مصرفی خواهد داشت. اگر این تغییرات بسیار اندک را در نظر نگیریم میتوان گفت افزایش قیمت گاز طبیعی اثری خنثی بر مخارج خانوارها دارد. در نهایت تغییر قیمت برق در روش انرژی و غیر انرژی اثر کاهنده و در روش کنترل و عدم کنترل دولتی اثر کاهنده بر سهم مخارج مصرفی خانوارها خواهد داشت. لذا مقایسه دو مدل نشان میدهد اصلاح تدریجی قیمت حاملهای انرژی آثار توزیعی کمتری داشته و سهم مخارج مصرفی خانوارها را هر چند تغییر میدهد اما میزان آسیبپذیری خانوارها را نسبت به اصلاح یکباره قیمتها کاهش میدهد.
انرژی
شکوه محمودی؛ سید عبدالمجید جلائی اسفندآبادی
دوره 7، شماره 28 ، مهر 1396، ، صفحه 127-140
چکیده
در این مطالعه با استفاده از مسیر جدول داده-ستانده تأثیر شوکهای شدت انرژی بر مصرف انرژی بخشهای سهگانه اقتصادی بررسی شده است و با محاسبه شاخص ارتباطپسین بخش انرژی با هر یک از زیربخشهای اقتصادی، میزان وابستگی هر زیربخش با بخش انرژی مشخص شده و همچنین شاخصهای قدرت انتشار و ضریب حساسیت بخش انرژی در ارتباط با بخش کشاورزی نیز ...
بیشتر
در این مطالعه با استفاده از مسیر جدول داده-ستانده تأثیر شوکهای شدت انرژی بر مصرف انرژی بخشهای سهگانه اقتصادی بررسی شده است و با محاسبه شاخص ارتباطپسین بخش انرژی با هر یک از زیربخشهای اقتصادی، میزان وابستگی هر زیربخش با بخش انرژی مشخص شده و همچنین شاخصهای قدرت انتشار و ضریب حساسیت بخش انرژی در ارتباط با بخش کشاورزی نیز محاسبه گردیده است. نتایج نشان میدهد که بخش صنعت بیشترین میزان وابستگی به بخش انرژی را داشته و 3 درصد از نهادههای مورد نیاز خود را از بخش انرژی تأمین میکند و پس از آن بخش خدمات و کشاورزی به ترتیب با تأمین3/1 , 2/1 درصد از نهادههای خود از بخش انرژی در رتبههای بعدی از جهت وابستگی به انرژی قرار دارند همینطور ضرایب حساسیت و قدرت انتشار برای بخش انرژی در ارتباط با بخش کشاورزی نشاندهنده این است که میزان اثرگذاری بخش انرژی بر بخش کشاورزی بیشتر است از اثرپذیری این بخش از بخش کشاورزی. با محاسبه شوک شدت انرژی و لحاظ کردن اثرات آن بر مصرف انرژی بخشهای اقتصادی، شاخص ارتباط پسین بخش انرژی با هر یک از بخشها به طور یکسان افزایش پیدا کرد و میزان وابستگی بخشها با لحاظ اثر شوکهای شدت انرژی افزایش مییابد همچنین ضرایب حساسیت و قدرت انتشار هر دو کاهش یافته و نشان میدهد که میزان اثرگذاری و اثرپذیری بخش انرژی از بخش کشاورزی پس از شوک شدت انرژی کاهش مییابد.
انرژی
محمد حسین احسانفر
دوره 7، شماره 25 ، دی 1395، ، صفحه 85-96
چکیده
انرژی یک نیاز اساسی برای استمرار توسعه اقتصادی، تدارک و تأمین رفاه و آسایش زندگی بشری است. به دلیل محدودیت و کمیابی منابع و نیز با توجه به نقش و اهمیت گسترده انرژی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها، تعیین عوامل تأثیرگذار بر تقاضای انرژی از اهمیت خاصی برخوردار است. در ایران مطالعات زیادی در ارتباط با تقاضای انرژی صورت گرفته است. اما این ...
بیشتر
انرژی یک نیاز اساسی برای استمرار توسعه اقتصادی، تدارک و تأمین رفاه و آسایش زندگی بشری است. به دلیل محدودیت و کمیابی منابع و نیز با توجه به نقش و اهمیت گسترده انرژی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها، تعیین عوامل تأثیرگذار بر تقاضای انرژی از اهمیت خاصی برخوردار است. در ایران مطالعات زیادی در ارتباط با تقاضای انرژی صورت گرفته است. اما این تحقیق با رویکردی متفاوت به مطالعه در این زمینه پرداخته است. مطالعه حاضر هم به تأثیر یکپارچهسازی بازار انرژی و هم به تأثیر رشد اقتصادی بر مصرف انرژی در اقتصاد ایران با رویکرد گشتاورهای تعمیمیافته طی دوره 2014-1975 پرداخته است. نتایج تجربی مطالعه حاضر نشان داد یکپارچهسازی بازار انرژی و رشد اقتصادی اثرات مثبت و معنیداری را بر مصرف انرژی داشته است. همچنین کشش قیمتی تقاضای انرژی در تمام مدلها حاکی از پایین بودن این کشش در اقتصاد کشور ایران طی دوره مورد مطالعه بوده است. کشش درآمدی نیز در مدلهای نهایی بزرگتر از یک برآورد گردیده است.
انرژی
عاطفه تکلیف؛ تیمور محمدی؛ محسن بختیار
دوره 7، شماره 25 ، دی 1395، ، صفحه 147-161
چکیده
در این مطالعه، توسعه بهینه سیستم عرضه برق در کشور بر مبنای منطق حداقل هزینه و با استفاده از یک مدل سیستم انرژی و در قالب چهار سناریوی اصلی صورت پذیرفته است. ابزار مورد استفاده در این مطالعه مدل MESSAGE بوده و دوره زمانی آن از سال 1395 تا 1430 میباشد. سناریوهای این مطالعه بر مبنای رشد بالا و پائین تقاضا و رشد اندک و سریع قیمت سوختهای فسیلی ...
بیشتر
در این مطالعه، توسعه بهینه سیستم عرضه برق در کشور بر مبنای منطق حداقل هزینه و با استفاده از یک مدل سیستم انرژی و در قالب چهار سناریوی اصلی صورت پذیرفته است. ابزار مورد استفاده در این مطالعه مدل MESSAGE بوده و دوره زمانی آن از سال 1395 تا 1430 میباشد. سناریوهای این مطالعه بر مبنای رشد بالا و پائین تقاضا و رشد اندک و سریع قیمت سوختهای فسیلی تعریف شدهاند. هدف اصلی این مقاله بررسی نقش عوامل فوق بر توسعه انرژیهای نو و تجدیدپذیر میباشد. بر این اساس، اثرات تغییرات نرخ تنزیل بین 5 تا 15 درصد نیز بر توسعه و به کارگیری فناوریهای فوق مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان میدهند که در صورت ادامه روند کنونی در رشد مصرف برق، در سال 1430 ظرفیت نصب شده نیروگاهی بایستی به حدود 250 هزار مگاوات برسد تا تقاضای برق در آن سال تأمین شود. اما در صورتی که صرفهجویی انرژی به صورت جدی دنبال شود، نصب و راهاندازی 160 هزار مگاوات ظرفیت نیروگاهی، پاسخگوی نیاز برق کشور خواهد بود. در شرایط خوشبینانه، انرژیهای تجدیدپذیرِ غیر آبی (عمدتاً شامل باد و خورشید) و هستهای به ترتیب 25 و 15 درصد کل تولید برق را در سال 1430 به خود اختصاص میدهند. علاوه بر این، نتایج مدل گویای این واقعیت است که توسعه چشمگیر فناوریهای نو و تجدیدپذیر نیازمند آن است که نرخ تنزیل کمتر از 8 درصد باشد.
انرژی
مهدی صادقی شاهدانی
دوره 6، شماره 24 ، مهر 1395، ، صفحه 145-156
چکیده
رابطه بین دو مفهوم کارایی انرژی و کارایی اقتصادی یکی از موضوعات بحث انگیز میباشد. اکثر تحلیلگران بر این نکته اتفاق نظر دارند که سیاستگزاریها باید به گونهای باشد که هزینههای کارایی انرژی را با مزایای آن تعدیل کند. در عین حال برخی دیگر نیز بر این عقیدهاند که تنها بازارهای رقابتی برای رسیدن به سطح مطلوبی از کارایی انرژی کافی ...
بیشتر
رابطه بین دو مفهوم کارایی انرژی و کارایی اقتصادی یکی از موضوعات بحث انگیز میباشد. اکثر تحلیلگران بر این نکته اتفاق نظر دارند که سیاستگزاریها باید به گونهای باشد که هزینههای کارایی انرژی را با مزایای آن تعدیل کند. در عین حال برخی دیگر نیز بر این عقیدهاند که تنها بازارهای رقابتی برای رسیدن به سطح مطلوبی از کارایی انرژی کافی است. گروه دیگر میگویند که سطح کارایی انـرژی که در بـازارهای امـروزه به دست میآیـد از سطـحی که در صـورت اجـرای کامـل فناوریهـای کـاهش دهنـده هـزینـه به وجود میآید بسیار کمتر خواهد بود. مدل نظری ارائه شده در این مقاله از چند فرض ساده کننده استفاده کرده است که میتوانند در تحقیقات آینده تعمیم داده شوند. استفاده از تابع تولید کاب ـ داگلاس در این مدل، وقتی کشش جانشینی بین خدمات انرژی و سایر نهادهها برابر با یک گرفته شده است، تقریباً یک حالت خاص است. از تبیین تئوریک پیگیری شده در این مقاله به این نتیجه میرسیم که تغییر هزینه خدمات انرژی، اثر یکسانی بر موجودی سرمایه و رشد اقتصادی بلندمدت دارد. بدیهی است که در درازمدت، موجودی سرمایه کلی (K)، خدمات انرژی (X) و تولید کل (Y) با نرخ مشترک g که همان نرخ طبیعی رشد جمعیت است رشد میکنند. بدین ترتیب در شرایط پایدار نرخ رشد خدمات انرژی از نرخ رشد اقتصاد بزرگتر یا کوچکتر نخواهد بود. این مدل به ما میگوید در شرایط تعادل بلندمدت نرخ رشد خدمات انرژی مقید به نرخ رشد اقتصاد است. همچنین بهبود کارایی انرژی موجبات افزایش موجودی سرمایه، مصرف خدمات انرژی و فعالیت اقتصادی کل را به دنبال خواهد داشت.
انرژی
روح اله مهدوی
دوره 6، شماره 22 ، فروردین 1395، ، صفحه 36-21
چکیده
آثار سیاست اصلاح قیمت حاملهای انرژی همچون کاهش رفاه و تقاضای خانوارها موجب شد تا گردش درآمد حاصل از این سیاست و تزریق آن به اقتصاد به عنوان راهکاری برای کاهش یا حذف هزینههای مذکور مورد توجه سیاستگذاران قرارگیرد. از اینرو، در تحقیق حاضر با استفاده از الگوی تعادل عمومی (CGE) مبتنی بر ماتریس حسابداری اجتماعی (SAM) سال 1385، آثار اقتصادی ...
بیشتر
آثار سیاست اصلاح قیمت حاملهای انرژی همچون کاهش رفاه و تقاضای خانوارها موجب شد تا گردش درآمد حاصل از این سیاست و تزریق آن به اقتصاد به عنوان راهکاری برای کاهش یا حذف هزینههای مذکور مورد توجه سیاستگذاران قرارگیرد. از اینرو، در تحقیق حاضر با استفاده از الگوی تعادل عمومی (CGE) مبتنی بر ماتریس حسابداری اجتماعی (SAM) سال 1385، آثار اقتصادی سیاستهای هدایت منابع حاصل از سیاست اصلاح قیمت حاملهای انرژی ارزیابی و تحلیل شده است. در این تحقیق، سه سیاست توزیعی 1) پرداخت نقدی، 2) کاهش پرداختی خانوارها به دولت و 3) یارانه به بخش تولیدی در قالب سناریوها و حالتهای مختلف مدنظر قرار گرفته است. نتایج شبیهسازی این سناریوها نشان میدهد که اگر دولت منابع حاصل از اصلاح قیمت حاملهای انرژی را توزیع نکند آنگاه رفاه خانوارها بیشترین کاهش را خواهد داشت. علاوه بر این، اگر دولت ترکیبی از سه روش یا ترکیبی از روش اول و دوم را به عنوان روشهای تخصیص منابع حاصل از اصلاح قیمت حاملهای انرژی در نظر بگیرد، آنگاه رفاه و تقاضای خانوارها کمترین کاهش را نشان میدهد.
رشد اقتصادی
رضا اکبریان؛ علی قائدی
دوره 1، شماره 3 ، آذر 1390، ، صفحه 48-11
چکیده
یکی از مهمترین اهداف اقتصادی کشورها، ایجاد شرایط لازم جهت افزایش تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی میباشد. از جمله شرایط لازم جهت افزایش تولید و رشد اقتصادی، سرمایهگذاری در زیرساختهای اقتصادی است. سرمایهگذاری در زیرساختهای اقتصادی به طور کلی با افزایش بهرهوری عوامل تولید، گسترش محدوده بازار، تعادل عرضه و تقاضا، ایجاد ...
بیشتر
یکی از مهمترین اهداف اقتصادی کشورها، ایجاد شرایط لازم جهت افزایش تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی میباشد. از جمله شرایط لازم جهت افزایش تولید و رشد اقتصادی، سرمایهگذاری در زیرساختهای اقتصادی است. سرمایهگذاری در زیرساختهای اقتصادی به طور کلی با افزایش بهرهوری عوامل تولید، گسترش محدوده بازار، تعادل عرضه و تقاضا، ایجاد اثرات جانبی، ایجاد شرایط رقابتی بهتر و همچنین افزایش سطح رفاه باعث افزایش تولید و رشد اقتصادی میشوند. اهداف این تحقیق بررسی اثر سرمایهگذاری سرانه نیروی کار در زیرساختهای اقتصادی روی تولید ناخالص داخلی بدون نفت سرانه نیروی کار و همچنین بررسی رابطه متقابل سرمایه سرانه نیروی کار، تولید بدون نفت سرانه نیروی کار و سرمایهگذاری سرانه نیروی کار در زیرساختهای اقتصادی میباشد. بدین منظور از مدل خودتوضیح برداری (VAR) برای سالهای 1385-1340 استفاده شدهاست. نتایج تحقیق نشانمیدهد که در بلندمدت اثر سرمایهگذاری سرانه نیروی کار در زیرساختهای اقتصادی روی تولید ناخالص داخلی بدون نفت سرانه نیروی کار مثبت میباشد و سرمایهگذاری سرانه نیروی کار در زیرساخت ارتباطات بیشترین تأثیر و سرمایهگذاری سرانه نیروی کار در زیرساخت انرژی کمترین تأثیر را روی تولید ناخالص داخلی بدون نفت سرانه نیروی کار ایران دارد و در کوتاهمدت هیچ رابطه معنیداری بین رشد اقتصادی بدون نفت سرانه نیروی کار و رشد سرمایهگذاری سرانه نیروی کار در زیرساختهای اقتصادی وجود ندارد ولی اثر رشد سرمایه سرانه نیروی کار، روی رشد اقتصادی بدون نفت سرانه نیروی کار و سرمایهگذاری سرانه نیروی کار در زیرساختها معنیدار و مثبت میباشد.