نابرابری درآمد
علی سرخوش سرا؛ خدیجه نصراللهی؛ کریم آذربایجانی؛ رسول بخشی دستجردی
چکیده
کاهش نابرابری و برقراری عدالت اجتماعی از طریق ایجاد تعادل در توزیع درآمد و ثروت یکی از دغدغههای سیاستگذاران اقتصادی بوده و در ایران نیز مورد تأکید قانون اساسی قرار گرفته است. در این میان، تبیین ارتباط میان نابرابری و عوامل مؤثر بر آن از عرصههای چالش برانگیز مباحث اقتصادی در دهههای اخیر بوده و باوجود تحقیقات گسترده در این زمینه، ...
بیشتر
کاهش نابرابری و برقراری عدالت اجتماعی از طریق ایجاد تعادل در توزیع درآمد و ثروت یکی از دغدغههای سیاستگذاران اقتصادی بوده و در ایران نیز مورد تأکید قانون اساسی قرار گرفته است. در این میان، تبیین ارتباط میان نابرابری و عوامل مؤثر بر آن از عرصههای چالش برانگیز مباحث اقتصادی در دهههای اخیر بوده و باوجود تحقیقات گسترده در این زمینه، هنوز هم موضوعات مبهم فراوانی در این خصوص وجود دارد. در این راستا در چند سال اخیر فرضیههای جدیدی توسط توماس پیکتی اقتصاددان فرانسوی در زمینه عوامل اصلی گسترش نابرابری ارائه شده است. پیکتی در تحلیلهای خود عامل اصلی نابرابری را شکاف بین نرخ بازده سرمایه و نرخ رشد اقتصادی (r-g) میداند. اما علیرغم ارائه توضیحات منطقی سازگار با تغییرات در الگوهای نابرابری، آزمون تجربی برای زنجیره علمی-نظری خود انجام نداده است. لذا این سؤال مطرح میشود که فرضیه پیکتی از نظر تجربی چهقدر قابل تأیید بوده و توانایی توضیح افزایش نابرابری کشورهای مختلف را دارد؟ بدین منظور این پژوهش، با استفاده از الگوی خود توضیح برداری ساختاری (SVAR) و در طی دوره 1394-1352 به تحلیل عوامل مؤثر بر نابرابری درآمدی در ایران در چارچوب دیدگاههای توماس پیکتی پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان داد که افزایش شکاف (r-g) ارتباط مثبت و معنیداری با افزایش نابرابری و سهم سرمایه از درآمد ملی در ایران نداشته و شواهد محکمی برای تأیید فرضیه پیکتی در ایران وجود ندارد. همانطورکهعجم اغلوورابینستون (2015)مطرحمیکنندایننتیجهمیتواندناشیاز در نظر نگرفتننقشسیستماتیکنهادهاوعواملسیاسیدرشکلگیرینابرابری،توسط پیکتیباشد.
نابرابری درآمد
میثم رافعی؛ محمد صیادی
چکیده
تأمین رفاه اجتماعی جوامع ارتباط تنگاتنگی با نوع و نحوه کاربست سیاستهای مالی دولتها دارد. در همین راستا هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه کوتاهمدت و بلندمدت سیاستهای مالی دولت (تغییر در مخارج جاری و عمرانی) و رفاه اجتماعی است. برای این منظور، متغیرهای تحقیق شامل تولید ناخالص داخلی، ضریب جینی، مخارج جاری و عمرانی دولت و رفاه اجتماعی ...
بیشتر
تأمین رفاه اجتماعی جوامع ارتباط تنگاتنگی با نوع و نحوه کاربست سیاستهای مالی دولتها دارد. در همین راستا هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه کوتاهمدت و بلندمدت سیاستهای مالی دولت (تغییر در مخارج جاری و عمرانی) و رفاه اجتماعی است. برای این منظور، متغیرهای تحقیق شامل تولید ناخالص داخلی، ضریب جینی، مخارج جاری و عمرانی دولت و رفاه اجتماعی از طریق تبدیل همگن آمارتیاسن حاصل شده و کلیه متغیرها به قیمتهای ثابت و برای دوره زمانی سالیانه 1393-1350 در مدل وارد شده است. نتایج بهکارگیری آزمون ARDL کرانهها که توسط پسران و همکاران (2001) تعمیم یافته است، نشان میدهد بهترین مدل انتخابی، ARDL(4,4,0,4) بوده که تحلیل ضرایب بیانگر آن است که، به طور نسبی در کوتاهمدت مخارج جاری دولت با رفاه اقتصادی رابطه معکوس و مخارج عمرانی و رشد اقتصادی با رفاه اقتصادی رابطه مستقیم دارند، اما در بلندمدت متغیر مخارج جاری با رفاه اجتماعی رابطه مستقیم و متغیر مخارج عمرانی دولت با رفاه اجتماعی رابطه معکوس دارد. این یافته با حقایق آشکار شده سیاستهای مالی دولت در ایران از جمله ناکارآمدی بودجه عمرانی دولت در تأمین اهداف توسعهای و ایجاد رفاه به دلیل نوسانی بودن بودجه عمرانی، طولانی شدن پروژههای عمرانی، انتخاب ناصحیح پروژهها و ناکارایی سرمایهگذاری دولتی سازگار است. سایر یافتهها مؤید این مطلب است که متغیر رفاه اجتماعی هم به نوسانات کوتاهمدتی که متغیرهای مخارج جاری و عمرانی دولت و رشد اقتصادی تجربه میکنند و هم به انحرافات از روند تعادلی بلندمدت در دوره گذشته رفاه اجتماعی واکنش نشان میدهد. یافته دیگر آنکه بررسی سرعت تعدیلات در مدل نشان میدهد در هر سال 23 درصد از عدم تعادل در رفاه اجتماعی در دوره بعد تعدیل میشود و حاکی از آن است که تعدیل به سمت تعادل نسبتاً به کندی صورت میگیرد.
نابرابری درآمد
سهراب دلانگیزان؛ یونس گلی؛ یحیی گلی
دوره 7، شماره 28 ، مهر 1396، ، صفحه 83-98
چکیده
نابرابری رشد مناطق یکی از مباحث مهم اقتصاد شهری و منطقهای است، در این راستا مطالعه حاضر با استفاده از دادههای منطقهای مرکز آمار در دوره زمانی 1384 تا 1392 و شاخص نابرابری تایل به اندازهگیری نابرابری و بررسی اثرات صنعتی شدن بر آن با استفاده از اقتصادسنجی فضایی میپردازد، تجزیه شاخص نابرابری تایل نشان میدهد که سهم عمدهای از نابرابری ...
بیشتر
نابرابری رشد مناطق یکی از مباحث مهم اقتصاد شهری و منطقهای است، در این راستا مطالعه حاضر با استفاده از دادههای منطقهای مرکز آمار در دوره زمانی 1384 تا 1392 و شاخص نابرابری تایل به اندازهگیری نابرابری و بررسی اثرات صنعتی شدن بر آن با استفاده از اقتصادسنجی فضایی میپردازد، تجزیه شاخص نابرابری تایل نشان میدهد که سهم عمدهای از نابرابری رشد بین مناطق به دلیل اثرات همسایگی بین استانها و تفاوت در بهرهوری میباشد. نتایج حاصل از اقتصادسنجی فضایی نشان میدهد، که رشد اقتصادی استانها همگرا بوده و صنعتی شدن در استان خاص باعث واگرایی رشد اقتصادی و اثرات سرریز آن باعث همگرایی رشد اقتصادی استانها میشود، بنابراین افزایش سرمایهگذاری در مناطق کمتر توسعه یافته براساس مزیتهای نسبی میتواند موجبات همگرایی رشد اقتصادی استانها را فراهم کند.
نابرابری درآمد
میر ناصر میر باقری هیر؛ سیامک شکوهی فرد
دوره 7، شماره 25 ، دی 1395، ، صفحه 97-112
چکیده
هدف مطالعه حاضر، ارزیابی اثرات توسعه مالی بر نابرابری درآمدی و فقر در کشورهای منتخب اسلامی است. منظور از کشورهای منتخب اسلامی در این تحقیق کشورهای ایران، اندونزی، اردن، کویت، مالزی، مصر، مراکش، عمان، عربستان سعودی، سنگال، ترکیه، امارات متحده عربی، قطر و لیبی میباشد. در این پژوهش از روش دادههای ترکیبی طی دوره زمانی 2014-2000 برای آزمون ...
بیشتر
هدف مطالعه حاضر، ارزیابی اثرات توسعه مالی بر نابرابری درآمدی و فقر در کشورهای منتخب اسلامی است. منظور از کشورهای منتخب اسلامی در این تحقیق کشورهای ایران، اندونزی، اردن، کویت، مالزی، مصر، مراکش، عمان، عربستان سعودی، سنگال، ترکیه، امارات متحده عربی، قطر و لیبی میباشد. در این پژوهش از روش دادههای ترکیبی طی دوره زمانی 2014-2000 برای آزمون فرضیههای تحقیق پرداخته شده است. با توجه به نتایج این تحقیق، ضریب مربوط به توسعه مالی در معادله ضریب جینی مقدار (068/0-) بوده و نشان میدهد که توسعه بخش مالی در کشورهای اسلامی نابرابری درآمدی را کاهش داده است. همچنین اثر توسعه مالی بر فقر نیز مثبت بوده و در سطح 5 درصد معنیدار میباشد. بر اساس این نتایج یک درصد افزایش در شاخص توسعه مالی منجر به افزایش 4/0 درصدی در هزینه مصرفی سرانه و کاهش فقر در کشورهای اسلامی شده است.
رشد اقتصادی
رضا اکبریان؛ مهسا فام کار
دوره 1، شماره 1 ، دی 1389، ، صفحه 185-161
چکیده
در این مقاله چگونگی ارتباط بین رشد و نابرابری درآمد در کشور ایران با در نظر گرفتن مخارج آموزشی دولت به عنوان یک عامل واسطه مورد بررسی قرار می¬گیرد. برای این منظور از یک الگوی سیستم معادلات همزمان استفاده شده است و روش حداقل مربعات دو مرحله¬ای به عنوان روش مناسب برای برآورد آن انتخاب شده است. داده¬های مورد استفاده در این برآورد ...
بیشتر
در این مقاله چگونگی ارتباط بین رشد و نابرابری درآمد در کشور ایران با در نظر گرفتن مخارج آموزشی دولت به عنوان یک عامل واسطه مورد بررسی قرار می¬گیرد. برای این منظور از یک الگوی سیستم معادلات همزمان استفاده شده است و روش حداقل مربعات دو مرحله¬ای به عنوان روش مناسب برای برآورد آن انتخاب شده است. داده¬های مورد استفاده در این برآورد از نوع سری زمانی و مربوط به سالهای 1353 تا 1384 میباشد. در سیستم معادلات مخارج آموزشی دولت و نرخ رشد اقتصادی متغیرهای وابسته و متغیرهای تراکم جمعیت، سرمایه انسانی، مخارج آموزشی سالهای گذشته دولت و نابرابری درآمد متغیرهای توضیحی میباشند. نتایج حاصل از برآورد نشان می¬دهد که متغیر نابرابری درآمد با واسطه و بدون واسطه مخارج آموزشی دولت ارتباط منفی با نرخ رشد اقتصادی در ایران دارد. همچنین مخارج آموزشی دولت نیز با نرخ رشد اقتصادی رابطه منفی دارد. اما مخارج آموزشی سالهای گذشته دولت با واسطه مخارج آموزشی دولت، ارتباط مثبتی را با نرخ رشد نشان می¬دهد. البته این نتیجه با توجه به این که اثر مخارج آموزشی سالهای گذشته دولت بدون واسطه مخارج آموزشی دولت در رابطه با نرخ رشد معنی¬دار نشده است، باید با احتیاط بیان گردد.