مصطفی امیدعلی؛ محمد حسن فطرس؛ علی اکبر قلی زاده
چکیده
در ایجاد چرخههای تجاری عواملی چون انتظارات، نبود انعطافپذیری مالی، عدم اطمینانهای موجود در فضای کلان اقتصادی و سایر شاخصهای اقتصادی و غیراقتصادی تأثیرگذار هستند که هیچ یک از آنها به تنهایی، ادوار تجاری را به وجود نمیآورد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین ریسکهای اقتصادی، مالی، سیاسی و بینالمللی با چرخههای تجاری اقتصادی ...
بیشتر
در ایجاد چرخههای تجاری عواملی چون انتظارات، نبود انعطافپذیری مالی، عدم اطمینانهای موجود در فضای کلان اقتصادی و سایر شاخصهای اقتصادی و غیراقتصادی تأثیرگذار هستند که هیچ یک از آنها به تنهایی، ادوار تجاری را به وجود نمیآورد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین ریسکهای اقتصادی، مالی، سیاسی و بینالمللی با چرخههای تجاری اقتصادی ایران طی دوره 1380 تا 1398 میباشد. جهت دستیابی به این هدف، ابتدا با استفاده از فیلتر هادریک–پرسکات روند بلندمدت از روند ادواری تولید ناخالص داخلی تفکیک شد و با بهرهگیری از مدل خودتوزیع برداری ساختاری (SVAR) به تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته شده است. طبق نتایج بدست آمده، متوسط یک دور تجاری در اقتصاد ایران معادل با 10 فصل بوده که برای دوره رکود و دوره رونق به ترتیب برابر با 45/5 و 5 فصل میباشد. ریسک اقتصادی به میزان 0354/0- درصد اثرات آنی بر چرخههای تجاری اقتصاد ایران دارد که این رقم برای ریسک مالی، ریسک بینالمللی و ریسک سیاسی به ترتیب عددهای 0035/0-، 0031/0- و 0048/0 درصد را نشان میدهد. بر اساس نتایج آزمون علّیت گرنجری، دو متغیر ریسک اقتصادی و ریسک مالی علّیت ایجاد چرخههای تجاری اقتصاد ایران هستند، در صورتی که ریسکهای سیاسی و بینالمللی علّیت چرخههای تجاری نمیباشند. ریسکهای اقتصادی در دوره اول با تأثیر حدود 6 درصدی بیشترین توضیحدهندگی را در ایجاد چرخههای تجاری تولید ناخالص داخلی دارا میباشد که بعد از آن ریسک مالی بیشترین اثرگذاری را بر چرخهها تجاری میگذارد، از طرفی ریسکهای سیاسی در بین ریسکهای مورد مطالعه کمترین اثرگذاری را بر چرخههای تجاری دارد.
آنیتا عظیمی حسینی؛ بیتاله اکبری مقدم؛ مرتضی اسدی
چکیده
در این پژوهش با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری بیزین، به شناخت متغیرهای مهم و تأثیرگذار در ایجاد ادوار تجاری با حضور عوامل نهادی، سیاسی و جهانی در پنج کشور صادرکننده نفتی شامل کانادا، ایران، نیجریه، نروژ و ونزوئلا طی دوره 1995 تا سال 2016 پرداخته شده است.نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که در کوتاهمدت تولید ناخالص داخلی در توجیه ...
بیشتر
در این پژوهش با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری بیزین، به شناخت متغیرهای مهم و تأثیرگذار در ایجاد ادوار تجاری با حضور عوامل نهادی، سیاسی و جهانی در پنج کشور صادرکننده نفتی شامل کانادا، ایران، نیجریه، نروژ و ونزوئلا طی دوره 1995 تا سال 2016 پرداخته شده است.نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که در کوتاهمدت تولید ناخالص داخلی در توجیه بیثباتی خود بیشترین مقدار را در طول دوره داشته است. در بلندمدت به دلیل افزایش نقش سایر متغیرها نقش تولید ناخالص داخلی کاهش یافته بهنحویکه در انتهای دوره به جز کشورهای ایران، نیجریه و ونزوئلا تکانه نفتی در کشور کانادا، تکانه مالی در کشور نروژ از دلایل ادوار تجاری میباشند.همچنین یافتهها نشان میدهد که عوامل سیاسی و نهادی باعث تغییر در نقش تکانهها گردیده بهنحوی که اثر تکانههای تأثیرگذار در بیثباتی را در بلندمدت کاهش داده است. عوامل سیاسی و نهادی به ترتیب بیشتر در کشورهای ایران و نروژ نقش زیادی را داشته است.پیشنهاد میشود سیاستگذاران قبل از تصمیمگیری در خصوص سیاستها، ابتدا با مدلهای مورد استفاده در این تحقیق به بررسی متغیرهای اقتصادی، غیراقتصادی و تأثیرگذار بر چرخههای تجاری پرداخته و بعد از آن اقدام به اتخاذ سیاستهای پولی و مالی مناسب نمایند.
اقتصاد کلان
صالح طاهری بازخانه؛ محمد علی احسانی؛ محمدتقی گیلک حکیم آبادی
چکیده
بحران مالی جهانی 2007 نشان داد ادوار مالی یکی از دلایل نوسانات اقتصاد کلان به شمار رفته و میتواند موجب ایجاد سیکلهای تجاری شود. در صورت وجود چنین رابطهای، اتخاذ واکنش سیاستی فعالانه برای هموارسازی ادوار مالی ضروری به نظر میرسد. در این راستا، پژوهش حاضر پویاییهای رابطه بین ادوار مالی با ادوار تجاری و شکاف تورم را در اقتصاد ایران ...
بیشتر
بحران مالی جهانی 2007 نشان داد ادوار مالی یکی از دلایل نوسانات اقتصاد کلان به شمار رفته و میتواند موجب ایجاد سیکلهای تجاری شود. در صورت وجود چنین رابطهای، اتخاذ واکنش سیاستی فعالانه برای هموارسازی ادوار مالی ضروری به نظر میرسد. در این راستا، پژوهش حاضر پویاییهای رابطه بین ادوار مالی با ادوار تجاری و شکاف تورم را در اقتصاد ایران طی 1395:4 – 1369:1 بررسی میکند. برای این منظور، نخست یک شاخص وضعیت مالی برای اقتصاد ایران تدوین شده است. افزون بر این، با استفاده از آزمون علّیت در دامنه فرکانس افقهای قابل استفاده برای پیشبینی رشد اقتصادی با استفاده از شاخص مذکور مشخص شده است. در ادامه، برای بررسی هدف تحقیق و تحلیل در دامنه فرکانس و دامنه زمان – فرکانس، از ابزار جدید تبدیل موجک گسسته با حداکثر همپوشانی و تبدیل موجک پیوسته استفاده شده است. نتایج نشان میدهد رابطه ادوار مالی و ادوار تجاری در کوتاهمدت و بلندمدت دو سویه بوده و شدیداً ناپایدار است. در میانمدت، ادوار تجاری متغیر پیشرو است اما حرکت فازی بین دو متغیر در دهه 1370 متفاوت از دهه 1380 میباشد. در کوتاهمدت، ادوار مالی و شکاف تورم رابطهای دو سویه و ناپایدار را تجربه کردهاند. در میان مدت، ادوار مالی موجب فاصله گرفتن تورم از روند بلندمدت آن شده است. اما در بلندمدت و پس از سال 1386، این رابطه عکس شده است. با توجه به نتایج تحقیق، توصیه میشود سیاستگذار پولی علاوه بر هموارسازی تولید و تورم حول روند بلندمدت آنها، این مهم را برای بخش مالی نیز مدنظر قرار دهد تا دو هدف فوق در افقهای گوناگون با خطای کمتری محقق شود.
رشد اقتصادی
سهراب دل انگیزان؛ علی فلاحتی؛ مهدی رجبی
دوره 1، شماره 3 ، آذر 1390، ، صفحه 163-136
چکیده
از بحثهای مهم کلان، اثر سیاستهای پولی بر بخش حقیقی اقتصادی می باشد. از نگاه کینزیهای جدید عناصری مانند محدودیتهای اطلاعاتی، دستمزدهای کارایی، قراردادهای ضمنی و محدودیتهای اعتباری باعث میگردند که طی فرایندی اثرات تکانههای پولی مثبت و منفی متقارن نبوده و در دورههای رونق و رکود به نحو یکسانی مؤثر واقع نگردند. در راستای ...
بیشتر
از بحثهای مهم کلان، اثر سیاستهای پولی بر بخش حقیقی اقتصادی می باشد. از نگاه کینزیهای جدید عناصری مانند محدودیتهای اطلاعاتی، دستمزدهای کارایی، قراردادهای ضمنی و محدودیتهای اعتباری باعث میگردند که طی فرایندی اثرات تکانههای پولی مثبت و منفی متقارن نبوده و در دورههای رونق و رکود به نحو یکسانی مؤثر واقع نگردند. در راستای بررسی این موضوع،تحقیق حاضر به بررسی تقارن یا عدم تقارن تکانههای پولی بر رشد اقتصاد ایران از دیدگاه کینزیهای جدید میپردازد. در این تحقیق ابتدا مدل مورد نظر از ادبیات کلان استخراج شده و سپس تکانههای پولی مثبت و منفی و همچنین ادوار اقتصادی رکود و رونق با استفاده از فیلتر هودریک –پرسکات استخراج وسپس مطابق انتظارات تطبیقی، آزمون خنثایی پول در اقتصاد ایران مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج نشان میدهند که پول در اقتصاد ایران خنثی نبوده و اثرات سیاستهای پولی بر رشد اقتصادی ایران نامتقارن است، طوریکه تکانههای منفی رشد اقتصادی را بیش¬تر از تکانههای مثبت تحت تأثیر قرار میدهند، همچنین تکانههای منفی در دوران رونق و تکانههای مثبت در دوران رکود اثر معنیدارتری بر رشد اقتصادی دارند. بنابر نتایج تحقیق میتوان استدلال کرد که اقتصاد ایران با مکتب کینزیهای جدید سازگاری بیش¬تری دارد.