رشد اقتصادی
محمدشریف کریمی؛ مریم حیدریان؛ معصومه دورباش
چکیده
ایجاد امنیت یکی از بسترهای مهم رشد اقتصادی است و مهمترین اثرات اقتصادی امنیت در پدیده سرمایهگذاری و رشد اقتصادی تبلور مییابد. استقرار امنیت در جامعه متأثر از عوامل مختلفی است که در این میان نهادهای موجود در جامعه و دولت مهمترین این عوامل محسوب میشوند. نزاعهای داخلی و خارجی هرکدام به نوبه خود باعث تزلزل در امنیت و در نتیجه بیثباتی ...
بیشتر
ایجاد امنیت یکی از بسترهای مهم رشد اقتصادی است و مهمترین اثرات اقتصادی امنیت در پدیده سرمایهگذاری و رشد اقتصادی تبلور مییابد. استقرار امنیت در جامعه متأثر از عوامل مختلفی است که در این میان نهادهای موجود در جامعه و دولت مهمترین این عوامل محسوب میشوند. نزاعهای داخلی و خارجی هرکدام به نوبه خود باعث تزلزل در امنیت و در نتیجه بیثباتی رشد اقتصادی یک کشور خواهد شد. لذا در این پژوهش تلاش شده است، به بررسی اثر نزاعهای داخلی و خارجی بر رشد اقتصادی در کشورهای منطقه خاورمیانه طی دوره زمانی 1996-2018 پرداخته شود. با بررسی ماهیت و نحوه اثرگذاری نزاعها بر رشد اقتصادی، ابتدا اثرات نزاع خارجی بر نزاع داخلی در قالب یک مدل پروبیت پانلی، سپس در دو مدل جداگانه اثرگذاری نزاعهای داخلی و خارجی را بر شاخص کیفیت مؤسسات و یکپارچگی اقتصادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و در نهایت در یک مدل گشتاورهای تعمیم یافته سیستمی اثرگذاری همزمان نزاعهای داخلی و خارجی، شاخصهای کیفیت مؤسسات و یکپارچگی اقتصادی بر رشد اقتصادی بررسی شده است. نتایج برآورد مدلها حاکی از اثر مثبت نزاعهای خارجی بر داخلی و سپس اثرات منفی نزاعهای داخلی و خارجی بر کیفیت مؤسسات و یکپارچگی اقتصادی در کشورهای مورد بررسی بوده است. در مدل نهایی نیز افزایش نزاعهای داخلی و خارجی موجب کاهش رشد اقتصادی کشورهای خاورمیانه شده است. البته اثر منفی نزاعهای خارجی بیشتر از نزاعهای داخلی در مدل رشد اقتصادی بوده است.
اقتصاد کلان
آزاد خانزادی؛ مریم حیدریان
چکیده
در ادبیات اقتصاد کلان، قانون اوکان و قانون وردورن به عنوان روشهایی برای بررسی رابطه رشد اقتصادی با بیکاری و اشتغال مورد استفاده قرار میگیرند. لزوم بررسی این دو قانون در کنار یکدیگر، در یک مدل اقتصادسنجی آستانهای و با درنظر گرفتن شرایط منطقهای و فضایی متغیرها میتواند نتایج مؤثرتری در ارائه سیاستگذاریهای حوزه بازار نیروی ...
بیشتر
در ادبیات اقتصاد کلان، قانون اوکان و قانون وردورن به عنوان روشهایی برای بررسی رابطه رشد اقتصادی با بیکاری و اشتغال مورد استفاده قرار میگیرند. لزوم بررسی این دو قانون در کنار یکدیگر، در یک مدل اقتصادسنجی آستانهای و با درنظر گرفتن شرایط منطقهای و فضایی متغیرها میتواند نتایج مؤثرتری در ارائه سیاستگذاریهای حوزه بازار نیروی کار به همراه داشته باشد. لذا در این مطالعه به سبب اهمیت موضوع اشتغال و بیکاری در ایران، به بررسی و مقایسه آستانههای رشد اقتصادی در قانون اوکان و وردورن، با استفاده از مدل رگرسیون انتقال ملایم پانلی و با در نظرگرفتن ابعاد فضایی و غیرفضایی متغیرها پرداخته شده است. نتایج حاصل از برآورد مدلها برای 30 استان ایران و طی دوره زمانی 1396-1384 نشان میدهد که پاسخ بیکاری به تغییرات رشد تولید بیشتر از اشتغال بوده است، این موضوع نه تنها در حالت غیرفضایی صادق است بلکه در حالت فضایی و محاسبه ماتریس مجاورت در رشد اقتصادی نیز برقرار میباشد. علاوه براین، نتایج در حالت فضایی نسبت به غیرفضایی با تغییرات شدیدتر و سریعتری همراه بوده که گواه تأثیرپذیری بازارهای نیروی کار منطقهای و وضعیت اقتصاد کلان و توسعه نامتوازن در هر منطقه است که منجر به سرریز شدن در سایر مناطق شده است. البته این اثرات با عبور از حد آستانه و وارد شدن به رژیم دوم، منجر به بهبود بازار نیروی کار از جهت افزایش اشتغال و کاهش بیکاری میشود ولی همچنان اثرات رشد اقتصادی در کاهش بیکاری نسبت به افزایش اشتغال بیشتر بوده است.
اقتصاد کلان
علی فلاحتی؛ مریم حیدریان
چکیده
در یک سیستم اقتصادی، فعالیتهای دولت نقشی اساسی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها ایفا میکند، اما افزایش این فعالیتها تا آستانهای خاص اثر مثبت بر رشد اقتصادی دارد و از آن آستانه به بعد افزایش بیش از حد فعالیتهای دولت نه تنها اثر مثبتی بر رشد اقتصادی ندارد، بلکه این فعالیتها از موانع اصلی رشد محسوب میشوند. از جمله این فعالیتها ...
بیشتر
در یک سیستم اقتصادی، فعالیتهای دولت نقشی اساسی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها ایفا میکند، اما افزایش این فعالیتها تا آستانهای خاص اثر مثبت بر رشد اقتصادی دارد و از آن آستانه به بعد افزایش بیش از حد فعالیتهای دولت نه تنها اثر مثبتی بر رشد اقتصادی ندارد، بلکه این فعالیتها از موانع اصلی رشد محسوب میشوند. از جمله این فعالیتها میتوان به مخارج سرمایهای دولت و بدهیهای عمومی اشاره نمود که در این مطالعه تلاش شده است با استفاده از دادههای استانی و مدل رگرسیون انتقال ملایم پانلی (PSTR) به بررسی اثرات آستانهای و غیرخطی سرمایهگذاری دولتی و بدهی عمومی بر تولید ناخالص داخلی در دو مدل مجزا طی دوره زمانی 1395-1379 پرداخته شود. نتایج آزمون خطی بودن، وجود رابطه غیرخطی بین متغیرهای مورد بررسی را نشان میدهد، همچنین لحاظ نمودن یک تابع انتقال با یک پارامتر آستانهای که بیانگر یک مدل دو رژیمی است، برای تصریح رابطه غیرخطی بین متغیرهای مورد مطالعه کفایت میکند. نتایج مربوط به برآورد مدلها نشان میدهد که بدهیهای عمومی و سرمایهگذاری در رژیم اول دارای اثرگذاری مثبتی بر تولید هستند ولی با عبور از حد آستانهای و وارد شدن به رژیم دوم، شدت این اثرگذاری بیشتر شده و منفی میشوند. به نظر میرسد این نتیجه به دلیل اثر برونرانی بر بخش خصوصی و افزایش بدهیهای عمومی به واسطه افزایش مخارج سرمایهای دولت میباشد و فرضیه منحنی لافر را تأیید میکند.