اکبر کمیجانی؛ ناصر الهی؛ مسعود صالحی رزوه
دوره 6، شماره 21 ، دی 1394، ، صفحه 78-61
چکیده
این مقاله عکسالعمل سیاست پولی با اثرات آستانهای را برای بانک مرکزی ایران بررسی میکند. تخمین تابع عکسالعمل غیرخطی با استفاده از روش دو مرحلهای انجام میشود. ابتدا از رویکرد آستانهای کنر و هانسن (2004) پیروی میکنیم. در چارچوب این روش با استفاده از قواعد تجربی تیلور و دو متغیر آستانهای تورم و شکاف تولید، ارزشهای آستانهای ...
بیشتر
این مقاله عکسالعمل سیاست پولی با اثرات آستانهای را برای بانک مرکزی ایران بررسی میکند. تخمین تابع عکسالعمل غیرخطی با استفاده از روش دو مرحلهای انجام میشود. ابتدا از رویکرد آستانهای کنر و هانسن (2004) پیروی میکنیم. در چارچوب این روش با استفاده از قواعد تجربی تیلور و دو متغیر آستانهای تورم و شکاف تولید، ارزشهای آستانهای را تخمین میزنیم. سپس این ارزشهای آستانهای را برای تخمین تابع عکسالعمل سیاستی غیرمتقارن به پیروی از فاورو و رولی (2003) و کملن (2013) به وسیله روش GMM به کار میبریم. نتایج تجربی نشان میدهد که پارامتر عدم تقارن مربوط به شکاف تولید از نظر آماری کاملاً معنادار است. بنابراین بانک مرکزی به انحرافات منفی تولید از هدف نسبت به انحرافات مثبت اهمیت بیشتری میدهد. همچنین نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تنها هنگامی که نرخ تورم بالاتر از حد آستانه قرار گیرد، بانک مرکزی عکسالعمل نشان میدهد. این واقعیت نشان میدهد که مقامات پولی بیشتر به دنبال بهبود وضعیت تولید و اشتغال بوده و کنترل تورم در اولویت سیاستهای بانک مرکزی در طی دوره مورد بررسی قرار ندارد.
دکتر اکبر کمیجانی؛ غلامعلی حاجی
دوره 2، شماره 7 ، شهریور 1391، ، صفحه 20-9
چکیده
در این مقاله منابع رشد در دوره 89-1338 برای ایران در قالب دو مدل بررسی میشود. در مدل اول علاوه بر نیروی کار و سرمایه از صادرات، مخارج دولت و رابطه مبادله نیز به عنوان نهاده های موثر در فرایند تولید استفاده می شود. وارد کردن صادرات به خاطر ارائه بهبود تکنیک تولید، آموزش نیروی کار ماهر و بهبود مدیریت در سطح جهانی به خاطر بازبودن اقتصاد و همچنین ...
بیشتر
در این مقاله منابع رشد در دوره 89-1338 برای ایران در قالب دو مدل بررسی میشود. در مدل اول علاوه بر نیروی کار و سرمایه از صادرات، مخارج دولت و رابطه مبادله نیز به عنوان نهاده های موثر در فرایند تولید استفاده می شود. وارد کردن صادرات به خاطر ارائه بهبود تکنیک تولید، آموزش نیروی کار ماهر و بهبود مدیریت در سطح جهانی به خاطر بازبودن اقتصاد و همچنین وارد کردن مخارج دولت و رابطه مبادله نیز به خاطر وابسته بودن بودجه دولت به نفت و باز بودن اقتصاد کشور بوده است. در مدل دوم، اقتصاد به دو بخش صادراتی و غیرصادراتی تفکیک می شود که هر یک از این دو بخش دارای تابع تولید جداگانه ای است. در این مدل، رشد نه تنها به خاطر نیروی کار و سرمایه در بخش صادراتی تحقق می یابد، بلکه تخصیص مجدد منابع از بخش غیرصادراتی به بخش صادراتی نیز در رشد موثر خواهد بود. در هر دو مدل رابطه مثبت و معناداری بین صادرات و رشد اقتصادی وجود دارد. در هر دو مدل آماره بریوش-گودفری بر عدم وجود خودهمبستگی بین جملات پسماند دلالت دارند. همچنین آماره بریوش-پاگان-گودفری نیز بر عدم وجود ناهمسانی واریانس جملات پسماند دلالت دارند.