عباس رضائی پندری؛ الهام محمودی نژاد؛ پریسا بخشی
دوره 8، شماره 29 ، دی 1396، ، صفحه 111-126
چکیده
دستیابی به توسعه و خصوصاً توسعه انسانی بالاتر، با توجه به منابع و امکانات محدود در اختیار، از اهداف مهم هر کشوری در تدوین برنامههای توسعه به شمار میرود، بنابراین یکی از مهمترین دغدغههای ذهنی سیاستگذاران و برنامهریزان کشورهای درحال توسعه شناخت و تجزیه و تحلیل عوامل تسریع فرایند توسعه و موانع آن است که برای دستیابی به ...
بیشتر
دستیابی به توسعه و خصوصاً توسعه انسانی بالاتر، با توجه به منابع و امکانات محدود در اختیار، از اهداف مهم هر کشوری در تدوین برنامههای توسعه به شمار میرود، بنابراین یکی از مهمترین دغدغههای ذهنی سیاستگذاران و برنامهریزان کشورهای درحال توسعه شناخت و تجزیه و تحلیل عوامل تسریع فرایند توسعه و موانع آن است که برای دستیابی به این هدف، استفاده از شاخصها و ابزارهای نوین بدیهی و ضروری است. یکی از زمینههای مورد توجه سیاستگذاران، برنامهریزان و پژوهشگران، توسعه انسانی است که برای اندازهگیری آن از شاخص توسعه انسانی (HDI) استفاده میشود. انتقادات وارده به شاخص توسعه انسانی و ابداع روشهای ناپارامتریک ارزیابی عملکرد موجب شده است که ارزیابی توسعه انسانی با استفاده از تحلیل پوششی دادهها (DEA) مورد توجه قرار گیرد. از نقاط ضعف رویکرد سنتی تحلیل پوششی دادهها، عدم تشخیص منبع ناکارایی است. در این پژوهش برای غلبه بر این ضعف از رویکرد تفکیک کارایی بر اساس فرایند و مدل تحلیل پوششی دادههای شبکهای (NDEA) استفاده شده است. این مقاله با در نظر گرفتن یک فرایند دومرحلهای برای توسعه انسانی شامل؛ تأمین زیرساختهای توسعه انسانی و کسب نتایج به اندازهگیری کارایی نسبی توسعه انسانی استانهای کشور برای دوره زمانی 93-89 پرداخته است. نتایج پژوهش بیانگر این است که استانهای البرز و تهران از نظر توسعه انسانی بالاترین کارایی را دارند و از طرف دیگر استانهای کردستان، مازندران و لرستان از نظر توسعه انسانی نسبت به سایر استانهای کشور در جایگاه بدتری قرار دارند. تفکیک کارایی کل نشان میدهد که ناکارایی در مرحله تأمین زیرساختهای توسعه انسانی تأثیر بیشتری در کارایی کل دارد.