اقتصاد سلامت
احسان طاهری؛ حسین صادقی؛ لطفعلی عاقلی؛ علیرضا ناصری
چکیده
کاهش دسترسی به خدمات سلامت و گسترش بیماری، میتواند با کاهش مشارکت نیروی کار، آثار کلان منفی را بر رشد اقتصادی و رفاه جامعه بگذارد. افزایش مخارج سلامت دولت، یکی از راههای رفع این مشکلات میباشد اما اجرای این سیاست در کنار اثرات مثبت خود، اثرات منفی نیز بر عرضه نیروی کار سایر بخشها خواهد داشت. لذا هدف این تحقیق بررسی این اثرات با ...
بیشتر
کاهش دسترسی به خدمات سلامت و گسترش بیماری، میتواند با کاهش مشارکت نیروی کار، آثار کلان منفی را بر رشد اقتصادی و رفاه جامعه بگذارد. افزایش مخارج سلامت دولت، یکی از راههای رفع این مشکلات میباشد اما اجرای این سیاست در کنار اثرات مثبت خود، اثرات منفی نیز بر عرضه نیروی کار سایر بخشها خواهد داشت. لذا هدف این تحقیق بررسی این اثرات با استفاده از یک مدل تعادل عمومی قابل محاسبه بر پایه ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390 ایران است. نتایج نشان میدهند که کاهش عرضه نیروی کار به علت بیماری باعث کاهش رفاه و GDP واقعی میشود، اما پس از افزایش مخارج سلامت دولت، رفاه در کوتاهمدت و بلندمدت افزایش مییابد. با این حال اثرات بر GDP واقعی بستگی به نوع بستن بازار کار دارد به طوری که در شرایط عدم تحرک نیروی کار بخش سلامت، مقدار آن کماکان کاهش مییابد اما با تحرک کامل نیروی کار، افزایش مییابد. بر این اساس به دلیل اثرات رفاهی مثبت افزایش مخارج سلامت دولت، پیشنهاد میشود که دولت در این زمینه کماکان سرمایهگذاری بیشتری انجام دهد. همچنین برای کاهش هزینهها و جلوگیری از کاهش GDP واقعی، لازم است تا زمینه را برای افزایش نیروی کار در بخش سلامت به گونهای فراهم کند که عرضه نیروی کار سایر بخشها کاهش نیابد.
نابرابری درآمد
میثم رافعی؛ محمد صیادی
چکیده
تأمین رفاه اجتماعی جوامع ارتباط تنگاتنگی با نوع و نحوه کاربست سیاستهای مالی دولتها دارد. در همین راستا هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه کوتاهمدت و بلندمدت سیاستهای مالی دولت (تغییر در مخارج جاری و عمرانی) و رفاه اجتماعی است. برای این منظور، متغیرهای تحقیق شامل تولید ناخالص داخلی، ضریب جینی، مخارج جاری و عمرانی دولت و رفاه اجتماعی ...
بیشتر
تأمین رفاه اجتماعی جوامع ارتباط تنگاتنگی با نوع و نحوه کاربست سیاستهای مالی دولتها دارد. در همین راستا هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه کوتاهمدت و بلندمدت سیاستهای مالی دولت (تغییر در مخارج جاری و عمرانی) و رفاه اجتماعی است. برای این منظور، متغیرهای تحقیق شامل تولید ناخالص داخلی، ضریب جینی، مخارج جاری و عمرانی دولت و رفاه اجتماعی از طریق تبدیل همگن آمارتیاسن حاصل شده و کلیه متغیرها به قیمتهای ثابت و برای دوره زمانی سالیانه 1393-1350 در مدل وارد شده است. نتایج بهکارگیری آزمون ARDL کرانهها که توسط پسران و همکاران (2001) تعمیم یافته است، نشان میدهد بهترین مدل انتخابی، ARDL(4,4,0,4) بوده که تحلیل ضرایب بیانگر آن است که، به طور نسبی در کوتاهمدت مخارج جاری دولت با رفاه اقتصادی رابطه معکوس و مخارج عمرانی و رشد اقتصادی با رفاه اقتصادی رابطه مستقیم دارند، اما در بلندمدت متغیر مخارج جاری با رفاه اجتماعی رابطه مستقیم و متغیر مخارج عمرانی دولت با رفاه اجتماعی رابطه معکوس دارد. این یافته با حقایق آشکار شده سیاستهای مالی دولت در ایران از جمله ناکارآمدی بودجه عمرانی دولت در تأمین اهداف توسعهای و ایجاد رفاه به دلیل نوسانی بودن بودجه عمرانی، طولانی شدن پروژههای عمرانی، انتخاب ناصحیح پروژهها و ناکارایی سرمایهگذاری دولتی سازگار است. سایر یافتهها مؤید این مطلب است که متغیر رفاه اجتماعی هم به نوسانات کوتاهمدتی که متغیرهای مخارج جاری و عمرانی دولت و رشد اقتصادی تجربه میکنند و هم به انحرافات از روند تعادلی بلندمدت در دوره گذشته رفاه اجتماعی واکنش نشان میدهد. یافته دیگر آنکه بررسی سرعت تعدیلات در مدل نشان میدهد در هر سال 23 درصد از عدم تعادل در رفاه اجتماعی در دوره بعد تعدیل میشود و حاکی از آن است که تعدیل به سمت تعادل نسبتاً به کندی صورت میگیرد.
صادق بختیاری؛ همایون رنجبر؛ سمیه قربانی
دوره 3، شماره 9 ، اسفند 1391، ، صفحه 58-41
چکیده
امروزه در مطالعات انجام شده، بیشتر از شاخصهای ترکیبی برای اندازهگیری رفاه اقتصادی استفاده میشود. یکی از جامعترین شاخصهای ترکیبی موجود برای سنجش میزان رفاه اقتصادی شاخص ارائه شده توسط اوزبرگ میباشد که مرکز مطالعات استاندارد زندگی آن را توسعه داده است. این شاخص از بین متغیرهای اقتصادی، بیشترین اهمیت را به اجزاء مرتبط ...
بیشتر
امروزه در مطالعات انجام شده، بیشتر از شاخصهای ترکیبی برای اندازهگیری رفاه اقتصادی استفاده میشود. یکی از جامعترین شاخصهای ترکیبی موجود برای سنجش میزان رفاه اقتصادی شاخص ارائه شده توسط اوزبرگ میباشد که مرکز مطالعات استاندارد زندگی آن را توسعه داده است. این شاخص از بین متغیرهای اقتصادی، بیشترین اهمیت را به اجزاء مرتبط با ابعاد چهار متغیر مصرف، ثروت، توزیع درآمد و امنیت اقتصادی میدهد و در این مطالعه نیز از این شاخص به عنوان معیار جامع رفاه اقتصادی استفاده میگردد. بر این اساس در مطالعه حاضر، پس از معرفی الگوی شاخص رفاه اقتصادی، برای اولین بار مقدار آن برای منتخبی از کشورهای در حال توسعه در دوره زمانی 2007-2002 مورد محاسبه و مقایسه قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در دوره مورد بررسی به طور متوسط مراکش بیشترین مقدار و بنگلادش کمترین میزان این شاخص را دارا بوده، در حالی که حداکثر رشد در شاخص را ترکیه و حداقل آن را نیز با رشد منفی، بنگلادش به خود اختصاص داده است. ایران نیز جایگاه مطلوبی نداشته و در بین کشورهای مورد مطالعه در رده هشتم قرار دارد.