بابک اسماعیلی
چکیده
هدف این مقاله، بررسی اثرات غیرخطی و آستانهای متغیرهای کلان اقتصادی بر تورم در اقتصاد ایران با استفاده از دادههای سری زمانی فصلی دوره 1370 تا 1397 مبتنی بر رگرسیون انتقال ملایم (STR) است. در مدل برآورد شده، رشد نقدینگی به عنوان متغیر آستانه با مقدار تقریبی 22/4 درصد (17 درصد سالانه) به عنوان حد آستانه انتخاب شد.بر اساس نتایج بهدست آمده، تقریب ...
بیشتر
هدف این مقاله، بررسی اثرات غیرخطی و آستانهای متغیرهای کلان اقتصادی بر تورم در اقتصاد ایران با استفاده از دادههای سری زمانی فصلی دوره 1370 تا 1397 مبتنی بر رگرسیون انتقال ملایم (STR) است. در مدل برآورد شده، رشد نقدینگی به عنوان متغیر آستانه با مقدار تقریبی 22/4 درصد (17 درصد سالانه) به عنوان حد آستانه انتخاب شد.بر اساس نتایج بهدست آمده، تقریب خطی نمیتواند اثرات غیرخطی درآمدهای نفتی و دیگر متغیرها را به صورت رضایتبخشی در رژیمهای مختلف توضیح دهد. به عبارت دیگر الگوی سری زمانی غیرخطی با لحاظ کردن تغییرات رژیم و ضرایب متغیر در طول زمان، توانایی بیشتری برای تبیین رفتار تورم در اقتصاد ایران نسبت به الگوی خطی دارد و پویاییهای تأثیر متغیرهای اسمی و حقیقی کلان بر تورم در اقتصاد ایران را به نحو کاملتری به تصویر میکشد.بر اساس نتایج بهدست آمده، بسته به وضعیت رژیمی سایر متغیرهای کلان مانند مخارج جاری و مخارج عمرانی و رشد اقتصادی، تورم را تشدید میکنند. به علاوه در رژیم بالا انحراف سطح قیمتها از رابطهی تعادلی بلندمدت، عامل بسیار با اهمیتی در شتاب تورمی بوده، بهطوری که تورم به این شکاف بیش از حد واکنش نشان میدهد. تولید ناخالص داخلی و وقفهی آن در اکثر رژیمها اثرات ضدتورمی دارد. درآمدهای نفتی در رژیمهای مختلف تأثیر معنیدار یا با اهمیتی بر تورم نداشته است، به طوریکه به نظر میرسد که اثر این متغیر بر تورم از کانال سایر متغیرها تا حد زیادی کنترل شده است.بر اساس نتایج حاصله، به نظر میرسد که رشد نقدینگی مهمترین عامل تغییر رژیم در رابطهی میان تورم و متغیرهای کلان در اقتصاد ایران بهحساب آید. سیاستگذار قادر است با کنترل رشد نقدینگی و انتقال آن به رژیم رشد پایین، اثر بسیاری از متغیرهای دیگر از جمله مخارج جاری و عمرانی را بر تورم عقیم کرده یا کاهش دهد.