حمید خاوری؛ محمدعلی فلاحی؛ نرگس صالح نیا
چکیده
فرآوردههای نفتی در اقتصاد ایران از یک طرف، تأمین کننده سوخت مورد نیاز کشور و از سوی دیگر، صادرات آن برای کشور منبع اصلی درآمدهای ارزی است. به این ترتیب، هر گونه تلاطم در بهای نفت بر درآمدهای ارزی ایران مؤثر میباشد. این پژوهش به بررسی آثار تلاطم قیمت نفت بر رشد اقتصادی ایران از طریق برخی متغیرهای نهادی، پولی و مالی طی دوره 1396-1360 ...
بیشتر
فرآوردههای نفتی در اقتصاد ایران از یک طرف، تأمین کننده سوخت مورد نیاز کشور و از سوی دیگر، صادرات آن برای کشور منبع اصلی درآمدهای ارزی است. به این ترتیب، هر گونه تلاطم در بهای نفت بر درآمدهای ارزی ایران مؤثر میباشد. این پژوهش به بررسی آثار تلاطم قیمت نفت بر رشد اقتصادی ایران از طریق برخی متغیرهای نهادی، پولی و مالی طی دوره 1396-1360 با استفاده از الگوی خودبازگشت برداری ساختاری (SVAR) میپردازد. نتایج بدست آمده نشان میدهد که تکانه وارده بر تلاطمهای قیمت نفت، واکنشی منفی از سوی رشد تولید را در پی دارد. عکسالعمل شاخص نهادی دموکراسی به تلاطمهای نفتی، منفی است و با توجه به رابطه مستقیم آن با رشد تولید، مجموعاً از این طریق رشد تولید کاهش مییابد. در رابطه با مخارج دولت نیز به طریق مشابهی، منجر به کاهش رشد تولید میشود. اما رشد حجم نقدینگی عکسالعمل مثبتی به تلاطمهای قیمت جهانی نفت خام از خود نشان میدهد و همچنین در کوتاهمدت آثار مثبتی بر رشد تولید دارد. نتایج همچنین نشان میدهد هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت مهمترین متغیر اثرگذار بر تغییرات رشد تولید، تکانه رشد مخارج دولت است. بنابراین توصیه میشود برای دستیابی به رشد اقتصادی پایدار و بهرهگیری از پویاییهای بخش خصوصی، بهتدریج و بر اساس مفاد اصل 44 قانون اساسی، مسئله واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی واقعی با اهتمام پیگیری شود.
حسن حیدری؛ رقیه علینژاد؛ جواد جهانگیرزاده
دوره 4، شماره 15 ، شهریور 1393، ، صفحه 60-41
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تأثیرات آستانهای بالقوه در رابطه میان دموکراسی و رشد اقتصادی برای کشورهای عضو گروه دی هشت(D-8) طی دوره زمانی 2011- 1996 میباشد. در رابطه مورد مطالعه علاوه بر متغیرهای فوق، متغیرهای مخارج تحصیل، مخارج مصرفی دولت، صادرات مواد خام کشاورزی، نرخ تورم و شاخص باز بودن اقتصاد نیز لحاظ گردیدهاند. جهت انجام این بررسی ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی تأثیرات آستانهای بالقوه در رابطه میان دموکراسی و رشد اقتصادی برای کشورهای عضو گروه دی هشت(D-8) طی دوره زمانی 2011- 1996 میباشد. در رابطه مورد مطالعه علاوه بر متغیرهای فوق، متغیرهای مخارج تحصیل، مخارج مصرفی دولت، صادرات مواد خام کشاورزی، نرخ تورم و شاخص باز بودن اقتصاد نیز لحاظ گردیدهاند. جهت انجام این بررسی از مدل رگرسیونی انتقال ملایم تابلویی (PSTR) استفاده شده است. نتایج بدست آمده فرضیه خطی بودن را رد میکند و یک مدل دو رژیمی با حد آستانهای دموکراسی 971/0- را پیشنهاد مینماید. در رژیم اول متغیرهای دموکراسی، مخارج تحصیل و مخارج مصرفی دولت تأثیر مثبت و معنیدار و متغیرهای صادرات مواد خام کشاورزی، نرخ تورم و شاخص باز بودن اقتصاد تأثیر منفی و معنیداری بر رشد اقتصادی دارند. در رژیم دوم و پس از عبور از سطح پایین دموکراسی به سطوح بالاتر آن، متغیرهای دموکراسی، مخارج تحصیل، صادرات مواد خام کشاورزی و شاخص باز بودن اقتصاد تأثیر مثبت و معنیدار و متغیرهای مخارج مصرفی دولت و نرخ تورم تأثیر منفی و معنیداری بر متغیر رشد دارند. البته با گذار به سطوح بیشتر دموکراسی، از شدت تأثیر نرخ تورم کاسته شده، میزان تأثیرگذاری متغیرهای دموکراسی و مخارج تحصیل افزایش داشته و متغیرهای مخارج مصرفی دولت، صادرات مواد خام کشاورزی و شاخص باز بودن اقتصاد بین دو رژیم تغییر علامت دادهاند. از این رو نتایج تجربی این مطالعه تأییدی بر دیدگاه سازگاری دموکراسی میباشد.