محمدحسن خیرآور؛ داود دانش جعفری؛ حمید ناظمان؛ جاوید بهرامی
چکیده
در بسیاری از کشورهای صادر کننده نفت، درآمدهای نفتی یکی پیشرانهای اصلی اقتصاد به شمار میرود. با این وجود، به جهت واقعیت پایانپذیری منابع هیدروکربنی و همچنین ماهیت برونزا و نوسانی قیمت نفت در بازارهای جهانی؛ این درآمدها متغیّر، نامطمئن و در معرض شوک هستند. از سوی دیگر، درآمدهای نفتی که به صورت عمده از صادرات نشات میگیرد، خارج ...
بیشتر
در بسیاری از کشورهای صادر کننده نفت، درآمدهای نفتی یکی پیشرانهای اصلی اقتصاد به شمار میرود. با این وجود، به جهت واقعیت پایانپذیری منابع هیدروکربنی و همچنین ماهیت برونزا و نوسانی قیمت نفت در بازارهای جهانی؛ این درآمدها متغیّر، نامطمئن و در معرض شوک هستند. از سوی دیگر، درآمدهای نفتی که به صورت عمده از صادرات نشات میگیرد، خارج از مختصات اقتصاد داخلی بوده و این امر نیز بسته به چگونگی مدیریت جریان نقدی ارز حاصله، تأثیر به سزایی در اقتصاد این دسته از کشورها میگذارد. این ویژگیها سبب میشود تا بخش عمدهای از شاخصهای مهم اقتصادی کشورهای صادرکننده نفت به صورت بالقوه در معرض بیثباتی باشند. در این مقاله، اثر شوکهای نااطمینانی درآمدهای نفتی روی نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی در منتخبی از کشورهای صادرکننده نفت با استفاده از رهیافت Panel-VAR طی دورۀ 2019-2000 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج توابع واکنش آنی حاکی از آن است که بی ثباتی اندازه دولت، حجم نقدینگی و نرخ ارز نسبت به شوکهای درآمدهای نفتی عکسالعمل مثبت و بی ثباتی نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی در در چند دوره نخست عکسالعمل مثبت و سپس عکس العمل منفی نشان می دهد.
اقتصاد سلامت
احسان طاهری؛ حسین صادقی؛ لطفعلی عاقلی؛ علیرضا ناصری
چکیده
کاهش دسترسی به خدمات سلامت و گسترش بیماری، میتواند با کاهش مشارکت نیروی کار، آثار کلان منفی را بر رشد اقتصادی و رفاه جامعه بگذارد. افزایش مخارج سلامت دولت، یکی از راههای رفع این مشکلات میباشد اما اجرای این سیاست در کنار اثرات مثبت خود، اثرات منفی نیز بر عرضه نیروی کار سایر بخشها خواهد داشت. لذا هدف این تحقیق بررسی این اثرات با ...
بیشتر
کاهش دسترسی به خدمات سلامت و گسترش بیماری، میتواند با کاهش مشارکت نیروی کار، آثار کلان منفی را بر رشد اقتصادی و رفاه جامعه بگذارد. افزایش مخارج سلامت دولت، یکی از راههای رفع این مشکلات میباشد اما اجرای این سیاست در کنار اثرات مثبت خود، اثرات منفی نیز بر عرضه نیروی کار سایر بخشها خواهد داشت. لذا هدف این تحقیق بررسی این اثرات با استفاده از یک مدل تعادل عمومی قابل محاسبه بر پایه ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390 ایران است. نتایج نشان میدهند که کاهش عرضه نیروی کار به علت بیماری باعث کاهش رفاه و GDP واقعی میشود، اما پس از افزایش مخارج سلامت دولت، رفاه در کوتاهمدت و بلندمدت افزایش مییابد. با این حال اثرات بر GDP واقعی بستگی به نوع بستن بازار کار دارد به طوری که در شرایط عدم تحرک نیروی کار بخش سلامت، مقدار آن کماکان کاهش مییابد اما با تحرک کامل نیروی کار، افزایش مییابد. بر این اساس به دلیل اثرات رفاهی مثبت افزایش مخارج سلامت دولت، پیشنهاد میشود که دولت در این زمینه کماکان سرمایهگذاری بیشتری انجام دهد. همچنین برای کاهش هزینهها و جلوگیری از کاهش GDP واقعی، لازم است تا زمینه را برای افزایش نیروی کار در بخش سلامت به گونهای فراهم کند که عرضه نیروی کار سایر بخشها کاهش نیابد.