منصور حیدری؛ حسین اصغرپور؛ داود حمیدی رضی؛ صادق رضایی برگشادی
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثرات رژیمهای ارزی بر رشد اقتصادی با تأکید بر نقش و میانجیگری تورم در ایران در چرخههای مختلف تجاری است. در این راستا با استفاده از روش مارکوف سوئیچینگ در بازه زمانی1340-1395 به بررسی هدف مورد نظر پرداخته شده است. نتایج تخمین نشان میدهد که اقتصاد ایران دارای سه رژیم رکود، رشد ملایم و رشد اقتصادی بالا است،بهطوریکه ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثرات رژیمهای ارزی بر رشد اقتصادی با تأکید بر نقش و میانجیگری تورم در ایران در چرخههای مختلف تجاری است. در این راستا با استفاده از روش مارکوف سوئیچینگ در بازه زمانی1340-1395 به بررسی هدف مورد نظر پرداخته شده است. نتایج تخمین نشان میدهد که اقتصاد ایران دارای سه رژیم رکود، رشد ملایم و رشد اقتصادی بالا است،بهطوریکه در رشد ملایم باید از رژیم ارزی ثابت استفاده شود، تا با افزایش ثبات و افزایش سرمایه گذاری ،رشد اقتصادی بیشترشود. در دوران رکود و در بازه 0.16- تا 14درصدی ازتورم، سیستم ثابت و در مابقی نرخهای تورم، سیستم شناور که با افزایش در قدرت رقابت پذیری محصولات داخلی در مقابل محصولات خارجی که به سبب تورم تضعیف گردیده است، برای رشد اقتصادی مناسب باشد. نتایج تخمین برای دوران رشد بالا نشان میدهد که در بازه تورمی 5 تا 44 درصدی، سیستم شناور بهترین کارایی را برای رشد اقتصادی به سبب افزایش قدرت رقابتی تولیدات داخلی در مقابل محصولات خارجی،دارد
رشد اقتصادی
محسن مهرآرا؛ صادق رضایی برگشادی
دوره 6، شماره 23 ، تیر 1395، ، صفحه 114-89
چکیده
در پژوهش حاضر با به کارگیری روشهای بدیع میانگینگیری، عوامل مؤثر بر رشد طی دوره زمانی 1391-1353 در اقتصاد ایران بررسی شده است. مهمترین متغیر مؤثر، نسبت درآمدهای نفتی به GDPبا تأثیر مثبت و تقریباً حتمی میباشد. نسبت مجموع واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای به GDPو نیروی کار به ترتیب دومین و سومین متغیر تأثیرگذار با علامت مثبت هستند. ...
بیشتر
در پژوهش حاضر با به کارگیری روشهای بدیع میانگینگیری، عوامل مؤثر بر رشد طی دوره زمانی 1391-1353 در اقتصاد ایران بررسی شده است. مهمترین متغیر مؤثر، نسبت درآمدهای نفتی به GDPبا تأثیر مثبت و تقریباً حتمی میباشد. نسبت مجموع واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای به GDPو نیروی کار به ترتیب دومین و سومین متغیر تأثیرگذار با علامت مثبت هستند. سرمایهگذاریها به ویژه سرمایهگذاری دولتی اثرات مورد انتظار را بر رشد اقتصادی نداشته است. لذا بهنظر میرسد که کیفیت و بهرهوری پایین سرمایه و همچنین تخصیص منابع سرمایهای اهمیت بیشتری در رشد اقتصادی کشور نسبت به کمیت سرمایهگذاری داشته است. علاوه بر این عوامل درونزای رشد که همان عوامل مؤثر در تشکیل سرمایه انسانی هستند، نقش زیادی در تحولات رشد دارا نمیباشند. لذا اقتصاد ایران فاقد ماهیت درونزایی و پویای رشد است و رشد عمدتاً از طریق تزریق منابع برونزا (مانند درآمدهای نفتی، واردات کالاهای سرمایهای و واسطهای و نیروی کار) به اقتصاد حاصل شده است. بنابراین تأکید جهتگیریهای آموزشی در بخش رسمی و غیررسمی در کیفیت سرمایه انسانی به جای افزایش کمی سالهای تحصیلی اساسی است.