نویسندگان
1 استاد دانشکده علوم اقتصادی و اداری، بابلسر، پردیس دانشگاه مازندران
2 استادیار دانشکده علوم اقتصادی و اداری، بابلسر، پردیس دانشگاه مازندران
3 دانشجوی دکتری علوم اقتصادی، بابلسر، پردیس دانشگاه مازندران
چکیده
اقتصاددانان کینزی جدید نامتقارنی در زمینه سیاست پولی را به سه گروه تقسیمبندی میکنند: نامتقارنی در ارتباط با جهت اثرگذاری سیاست پولی (مثبت و منفی)، نامتقارنی مربوط به اندازه اثرگذاری سیاست پولی (بزرگ و کوچک) و نامتقارنی نسبت به موقعیت زمانی دورههای رکود و رونقی که سیاست پولی در آنها اجرا میشود. پژوهش حاضر با تکیه بر گروه سوم نامتقارنیها به بررسی اثرات نامتقارن شکاف پولی بر تورم در رژیمهای تورمی بالا و پایین با بکارگیری یک فرآیند تغییر رژیم مارکوف و الگوی برای تبیین رفتار تورم ایران طی دوره زمانی 1369 تا 1390 با تناوب فصلی میپردازد. همچنین در این پژوهش به دلیل نقش مهم تعریف حجم پول در اندازهگیری حجم پول و شکاف پولی، از کلهای پولی جمع ساده و دیویژیا استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که اثرات شکاف پولی در رژیمهای تورمی مختلف، یکسان نبوده و نامتقارن ارزیابی شده و این اثرات در رژیمهای تورم بالا ضعیفتر از رژیمهای تورم پایین مشاهده گردید، که در واقع مطابق انتظار نبود. دلایل این امر را میتوان در وقفههای اثرگذاری سیاستهای پولی، بیثباتی تقاضای پول و مهمتر از آن کاهش سرعت در گردش پول به دلیل رکود حاکم بر اقتصاد ایران و افزایش فعالیتهای سوداگرانه عنوان نمود. بنابراین پیشنهاد میشود بانک مرکزی سیاستهای متناسب با این رژیمها اتخاذ نماید. همچنین نتایج نشان میدهد که کلهای پولی دیویژیا نسبت به جمع ساده در بیان نامتقارنیها بهتر عمل کرده و به نظر میرسد که کلهای پولی دیویژیا برای بررسی نقش پول در سیاستهای اقتصاد کلان شاخص مناسبتری است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Asymmetric Effects of Divisia Monetary Aggregates on Inflation in Iran: An Application of Markov Switching Method
نویسندگان [English]
- Ahmad Jafari Samimi 1
- Mohammad Ali Ehsani 2
- Amir Mansour Tehranchian 2
- Saman Ghaderi 3
چکیده [English]
Keynesian economists has focused on three types of asymmetric effects of monetary policy: (a) asymmetry related to the direction of the monetary policy action (positive and negative), (b) asymmetry related to the size of the monetary policy action (large and small); and (c) asymmetry related to the phase of business cycle in place at the time at which this policy was adopted. This study based on third group, examines the asymmetric effects of monetary gap on inflation in high and low inflation employing a Markov switching regime and P-star model to explain the behavior of inflation in Iran during 1990Q2- 2011Q3. Also, due to the role of money in measuring money stock and monetary gap, simple sum and Divisia monetary aggregates have been used. The results show that the effects of monetary gaps in inflation regimes are not same and investigated asymmetric. Also, these effects in high inflation regimes are weaker than low inflation regimes that it is opposite with conventional view. This matter could be have the reasons as the interruptions of the monetary policy effects, the instability of money demand and more importantly, reduction in velocity of money due to the stagnation in Iran's economy and increase in speculative activities. It is suggested that the Central Bank design the appropriate policies with these regimes. Also, results show that Divisia compared simple sum monetary aggregates is more efficiently. Thus, it seems that Divisia monetary aggregates is a better proxy for examination of the role of money in macroeconomic policies.
کلیدواژهها [English]
- Asymmetric Effects
- Divisia Monetary Aggregates
- Inflation
- Iran
- Markov Switching Method