اقتصاد کلان
نریمان محمدی؛ غلامعلی حاجی؛ محمد حسن فطرس
چکیده
در دهههای اخیر تمرکززدایی مالی به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد و ارتقای بهرهوری در اقتصاد و گسترش تعادل و توازن منطقهای، بیش از پیش مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تمرکززدایی مالی بر رشد اقتصادی استانهای ایران از زاویهای متفاوت و به طور مشخص، مبتنی بر رهیافت تحلیل مؤلفههای اصلی و ...
بیشتر
در دهههای اخیر تمرکززدایی مالی به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد و ارتقای بهرهوری در اقتصاد و گسترش تعادل و توازن منطقهای، بیش از پیش مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تمرکززدایی مالی بر رشد اقتصادی استانهای ایران از زاویهای متفاوت و به طور مشخص، مبتنی بر رهیافت تحلیل مؤلفههای اصلی و روش اقتصادسنجی دادههای تابلویی در دوره زمانی 94-1383 است. مدل مبتنی بر رشد درونزای این تحقیق، بر پایه تخمین زنندههای میان گروهی (MG)، میان گروهی تلفیقی (PMG) و اثرات ثابت پویا (FED) برآورد و الگوی مناسب با استفاده از آزمون هاسمن تعیین شده است. با اجرای آزمونهای همانباشتگی تابلویی، روابط بلندمدت به لحاظ وابستگی مقطعی، از طریق روشهای برآورد حداقل مربعات به طور کامل اصلاح شده (FMOLS) و حداقل مربعات پویا (DOLS)، استخراج شده و سپس روابط علّیت با بهرهگیری از رهیافت تصحیح خطایبرداری (ECA) مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای این بررسی بر اساس دادههای 31 استان کشور، حاکی از تأثیر مثبت تمرکززدایی مالی ترکیبی منتج از تکنیک تحلیل مؤلفههای اصلی بر رشد اقتصادی و وجود یک رابطه غیرخطی و حد بهینه بین شاخص تمرکززدایی مالی ترکیبی و رشد اقتصادی منطقهای است به گونهای که این رابطه با افزایش تمرکززدایی مالی ترکیبی در سطوح پایین، مثبت و پس از عبور از نقطه اوج، بهدلیل هزینههای ناشی از تمرکززدایی، منفی میشود. همچنین رابطه علّیت بلندمدت از سمت متغیرهای مستقل و بهویژه تمرکززدایی مالی و مجذور آن بر روی تولید تأیید میگردد.
دکتر اکبر کمیجانی؛ غلامعلی حاجی
دوره 2، شماره 7 ، شهریور 1391، ، صفحه 20-9
چکیده
در این مقاله منابع رشد در دوره 89-1338 برای ایران در قالب دو مدل بررسی میشود. در مدل اول علاوه بر نیروی کار و سرمایه از صادرات، مخارج دولت و رابطه مبادله نیز به عنوان نهاده های موثر در فرایند تولید استفاده می شود. وارد کردن صادرات به خاطر ارائه بهبود تکنیک تولید، آموزش نیروی کار ماهر و بهبود مدیریت در سطح جهانی به خاطر بازبودن اقتصاد و همچنین ...
بیشتر
در این مقاله منابع رشد در دوره 89-1338 برای ایران در قالب دو مدل بررسی میشود. در مدل اول علاوه بر نیروی کار و سرمایه از صادرات، مخارج دولت و رابطه مبادله نیز به عنوان نهاده های موثر در فرایند تولید استفاده می شود. وارد کردن صادرات به خاطر ارائه بهبود تکنیک تولید، آموزش نیروی کار ماهر و بهبود مدیریت در سطح جهانی به خاطر بازبودن اقتصاد و همچنین وارد کردن مخارج دولت و رابطه مبادله نیز به خاطر وابسته بودن بودجه دولت به نفت و باز بودن اقتصاد کشور بوده است. در مدل دوم، اقتصاد به دو بخش صادراتی و غیرصادراتی تفکیک می شود که هر یک از این دو بخش دارای تابع تولید جداگانه ای است. در این مدل، رشد نه تنها به خاطر نیروی کار و سرمایه در بخش صادراتی تحقق می یابد، بلکه تخصیص مجدد منابع از بخش غیرصادراتی به بخش صادراتی نیز در رشد موثر خواهد بود. در هر دو مدل رابطه مثبت و معناداری بین صادرات و رشد اقتصادی وجود دارد. در هر دو مدل آماره بریوش-گودفری بر عدم وجود خودهمبستگی بین جملات پسماند دلالت دارند. همچنین آماره بریوش-پاگان-گودفری نیز بر عدم وجود ناهمسانی واریانس جملات پسماند دلالت دارند.