علی چنگی آشتیانی؛ هادی غفاری
چکیده
در این مطالعه با استفاده از دادههای سری زمانی و تکنیکهای همجمعی در اقتصادسنجی، به خصوص مدلهای پویای خودتوضیح با وقفههای توزیعی (ARDL) و ساز و کار تصحیح خطا (ECM)، روابط بلندمدت و کوتاهمدت مدل تقاضای انرژی الکتریکی بخش صنعت کشور برآورد شده است. بر اساس نتایج بدست آمده، بیکشش بودن تقاضای برق نسبت به قیمت که در سایر مطالعات در ایران ...
بیشتر
در این مطالعه با استفاده از دادههای سری زمانی و تکنیکهای همجمعی در اقتصادسنجی، به خصوص مدلهای پویای خودتوضیح با وقفههای توزیعی (ARDL) و ساز و کار تصحیح خطا (ECM)، روابط بلندمدت و کوتاهمدت مدل تقاضای انرژی الکتریکی بخش صنعت کشور برآورد شده است. بر اساس نتایج بدست آمده، بیکشش بودن تقاضای برق نسبت به قیمت که در سایر مطالعات در ایران و سایر کشورها بدست آمده بود، در این مطالعه نیز تأیید گردید. کشش قیمتی تقاضایبخش صنعت برابر با453/0 میباشد و بیانکننده این مطلب است که با افزایش یک درصدی در قیمت انرژی الکتریکی میزان تقاضای آن 453/0 درصد کاهش مییابد، بنابراین انرژی الکتریکی کالایی کم کشش است، بهدلیل آنکه انرژی الکتریکی نسبت به سایر فراوردههای نفتی، کالای ارزان قیمت و دارای کارایی بالای اقتصادی میباشد و امکان جانشینی آن با سایر فراوردهها کمتر وجود دارد و با افزایش قیمت این حامل، میزان تقاضای آن کاهش چشمگیری نمییابد که بیانگر این مطلب است که بخش صنعت به انرژی الکتریکی وابسته است و دیگر انرژیها نمیتوانند جایگزینی مناسب برای آن باشند نتایج بدست آمده مبین معنیدار بودن کلیه ضرایب در سطح پنج و ده درصد میباشد. با استفاده از دادههای سری زمانی و آمار مصرف برق در سالهای 1355 تا 1395 و تکنیکهای همجمعی در اقتصادسنجی، بهخصوص مدلهای پویای خودتوضیح با وقفههای توزیعی (ARDL) و ساز و کار تصحیح خطا (ECM)، روابط بلندمدت و کوتاهمدت مدل تقاضای انرژی الکتریکی در بخش صنعت کشور برآورد شده است.نتایج پژوهش نشان میدهد تقاضای انرژی الکتریکی نقش مهمی در تولید بخش صنعت و در نهایتGDP کشور دارد به طوری که افزایش 1 واحد (ده هزار کیلو وات ساعت) افزایش مصرف انرژی الکتریکی در بخش صنعت میتواند تولید ناخالص داخلی را حدود 23660 دلار افزایش دهد.
هادی غفاری؛ مهدی جلولی؛ علی چنگی آشتیانی
دوره 3، شماره 10 ، خرداد 1392، ، صفحه 58-41
چکیده
با ملتهب شدن شرایط اقتصادی کشور بدلیل تحریمهای بینالمللی، تبدیل داراییها به داراییهایی با قدرت نقدشوندگی بالا به منظور جلوگیری از کاهش ارزش پول منجر به افزایش تقاضای بخش خصوصی برای ارز در بازار داخلی گردید. این افزایش تقاضا در نهایت افزایشی فراتر از حد انتظار برای ارز را بوجود آورد که نتیجه سیاستها و اقدامات بینالملل، ...
بیشتر
با ملتهب شدن شرایط اقتصادی کشور بدلیل تحریمهای بینالمللی، تبدیل داراییها به داراییهایی با قدرت نقدشوندگی بالا به منظور جلوگیری از کاهش ارزش پول منجر به افزایش تقاضای بخش خصوصی برای ارز در بازار داخلی گردید. این افزایش تقاضا در نهایت افزایشی فراتر از حد انتظار برای ارز را بوجود آورد که نتیجه سیاستها و اقدامات بینالملل، دولت و بخش خصوصی بوده است. در پی رویدادهای اخیر، کارشناسان وسیاستگزاران مایلند، آثار عدم تعادل در بازار ارز را بر متغیرهای اصلی اقتصادی بدانند. در این مطالعه به بررسی اثرات افزایش نرخ ارز بر رشد اقتصادی بخشهای عمده اقتصاد ایران در قالب یک الگوی اقتصادسنجی کلان ساختاری کوچک مقیاس که به روش نوین همجمعی برآورد شده است، میپردازیم. نتایج نشان میدهد، شوک ارزی مثبت، تولید واقعی در چهار بخش اصلی اقتصاد را مختل میکند و منجر به کاهش در میزان تولید در این چهار بخش اصلی میشود. همچنین، نرخ رشد تولید در همهی بخشهای عمدهی اقتصاد، دچار تنزل میگردد و پس از رسیدن به حداقل خود دوباره روند صعودی به خود میگیرند. ضمنا یافتهها حاکی از آن است که تبعات شوک افزایش نرخ ارز، تولید بخش نفت و گاز را بیشتر دستخوش کاهش قرار میدهد.