تجارت بینالملل
فرزانه احمدیان یزدی؛ مصطفی سلیمی فر؛ محمدطاهر احمدی شادمهری
دوره 5، شماره 20 ، مهر 1394، ، صفحه 30-11
چکیده
در این مقاله به بررسی اثرات آزادسازی تجاری و رشد اقتصادی بر تراز تجاری غیرنفتی دوجانبه ایران و چین بر اساس دادههای سالانه طی دوره 1391-1360 پرداخته شده است. به این منظور، ابتدا برای بررسی پایایی متغیرها، آزمون دیکی-فولر تعمیم یافته و برای بررسی صحت نتایج آن، آزمون شکست ساختاری پرون به ترتیب مورد استفاده قرار گرفتهاند. به منظور تخمین ...
بیشتر
در این مقاله به بررسی اثرات آزادسازی تجاری و رشد اقتصادی بر تراز تجاری غیرنفتی دوجانبه ایران و چین بر اساس دادههای سالانه طی دوره 1391-1360 پرداخته شده است. به این منظور، ابتدا برای بررسی پایایی متغیرها، آزمون دیکی-فولر تعمیم یافته و برای بررسی صحت نتایج آن، آزمون شکست ساختاری پرون به ترتیب مورد استفاده قرار گرفتهاند. به منظور تخمین ضرایب متغیرها، از الگوی خودتوضیحی با وقفههای توزیعی (ARDL) استفاده شده است. با استفاده از چارچوب الگوی اسکویی و بروکس، یافتههای این تحقیق نشان میدهند که با افزایش آزادی تجاری ایران و چین در کوتاهمدت و بلندمدت، تراز تجاری کشور دچار کسری میشود. این بدان مفهوم است که بر مبنای دیدگاه اقتصاددانان جانب تقاضا، افزایش آزادی تجاری، منجر به بدتر شدن تراز تجاری کشور میشود. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده، رشد اقتصادی در بلندمدت و کوتاهمدت دارای اثر منفی بر تراز تجاری غیرنفتی دوجانبه ایران و چین میباشد. به علاوه نرخ ارز حقیقی دارای اثر مثبت بر تراز تجاری ایران بوده و این بدان معناست که کاهش ارزش پول ملی، منجر به بهبود تراز تجاری کشور شده است.
قاسم احمدی؛ مهدی خداپرست مشهدی؛ مصطفی سلیمیفر
دوره 3، شماره 10 ، خرداد 1392، ، صفحه 116-107
چکیده
بررسی شواهد آماری طی سالهای 1386-1360 نشاندهنده برخی همحرکتی بین سطوح دستمزدی و سطوح بهرهوری است، اما در توضیح این نکته عاجز است که علت افزایش بهرهوری، افزایش دستمزد است یا عکس آن صحیح است، و یا ارتباط بین آنها با ارتباط علت و معلولی توضیحپذیر نیست. با توجه به اهمیت موضوع که افزایش بهرهوری در همه اقتصادهای در حال ...
بیشتر
بررسی شواهد آماری طی سالهای 1386-1360 نشاندهنده برخی همحرکتی بین سطوح دستمزدی و سطوح بهرهوری است، اما در توضیح این نکته عاجز است که علت افزایش بهرهوری، افزایش دستمزد است یا عکس آن صحیح است، و یا ارتباط بین آنها با ارتباط علت و معلولی توضیحپذیر نیست. با توجه به اهمیت موضوع که افزایش بهرهوری در همه اقتصادهای در حال رشد و توسعه اهمیت وافر دارد، نظریههای اقتصادی مرتبط با موضوع در ادبیات موضوع بررسیپذیر شد و در نهایت با استفاده از روش اقتصادسنجی (روش بازخورد شرطی و غیرشرطی گوک)؛ "الگوی سنتی دستمزد" و "الگوی دستمزد کارایی" در بخش صنعت ایران مقایسهپذیر شدند. نتیجه تحقیق حاکی از آن است که هر دو نظریۀ دستمزد کارایی و نظریۀ سنتی کلاسیکها در بخش صنعت ایران معنیدار هستند ولی نظریۀ دستمزد کارایی از کارکرد بهتری نسبت به الگوی سنتی دستمزد برخوردار است.