رضا زمانی؛ مسعود مجیدی
چکیده
هدف اصلی این مقاله تحلیل مقدار بهینه و مقدار آستانهای بدهیهای دولت در ایران و تأثیر بدهیهای دولت بر رشد اقتصادی است. بدهیهای دولت یک پدیده اقتصادی و سیاسی است و از بعد نظری، ملاحظات مرتبط با بازتوزیع مجددو بین نسلی، انتخاب مجدد دولتها، سیکلهای سیاسی بودجه، تضاد اجتماعی گروهها، توهم مالی و چانهزنی مجلس و قانونگذاران ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله تحلیل مقدار بهینه و مقدار آستانهای بدهیهای دولت در ایران و تأثیر بدهیهای دولت بر رشد اقتصادی است. بدهیهای دولت یک پدیده اقتصادی و سیاسی است و از بعد نظری، ملاحظات مرتبط با بازتوزیع مجددو بین نسلی، انتخاب مجدد دولتها، سیکلهای سیاسی بودجه، تضاد اجتماعی گروهها، توهم مالی و چانهزنی مجلس و قانونگذاران بر آن تأثیر دارند. بدهی دولت از طریق کانالهای شش گانه مخارج دولت، نرخ بهره، مالیات آینده، تورم، احتمال شکل گیری مثلث شوم بحران (سه بحران بدهی، بانکی و ارزی) و ظرفیت اتخاذ سیاستهای ضد چرخهای بر رشد اقتصادی تأثیر دارد. در مجموع سه دیدگاه کلی درباره تأثیر بدهیها بر رشد اقتصادی وجود دارد که عبارتند از تأکید بر اثر مثبت، تأکید بر اثر منفی و وجود مقدار آستانهای. این مقاله مبتنی بر دادههای سالیانه ۱۳۹۵-۱۳۵۳ و با استفاده از روش OLS نشان داده است که رابطه بدهیهای دولت و رشد اقتصادی به صورت U معکوس است و مقدار بهینه شاخص بدهیهای دولت (نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی) در ایران حدود ۱۶/۵۴ درصد و مقدار آستانهای شاخص بدهیها نیز حدود ۳۲/۱۰۸ درصد است. همچنین مشاهده شده است که از سال ۱۳۵۳ تا اواسط دهه ۱۳۸۰ میزان بدهیهای دولت به بانک مرکزی بیشتر از بدهی دولت به بانکها و مؤسسات مالی بوده اما از اواسط دهه ۱۳۸۰ این روند معکوس شده است.