دانشگاه پیام نورپژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی2228-595472820170923Estimated Interactions between Non-Oil Exports and Economic Growth through the Quantitative and Qualitative Strengthening of Inputs; MS-VAR Approachبرآورد اثرات متقابل میان صادرات غیرنفتی و رشد اقتصادی از کانال تقویت کمّی و کیفی نهادهها؛ رهیافت MS-VAR17322712FAعلیمهدیلودانشجوی دوره دکتری اقتصاد دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانحسیناصغرپوردانشیار گروه اقتصاد دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانمحمد مهدیبرقی اسگوییدانشیار گروه اقتصاد دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانJournal Article20151208There are two major views on the subject of the relationship between the development of non-oil exports and economic growth. In first opinion, non-oil exports leads to economic growth through the increase in quality of inputs. In second opinion, economic growth will increase non-oil exports throughquantitative strengthening of inputs. In non-linear models there are the ability to calculate relationship between variables and causal variables in different regimes. For this reason non-linear causality models can have better results than linear causality models. For this purpose in this study a Markov Switching model is used to investigate non-linear causal relationship between economic growth and non-oil export in the years 1973-2013. The results indicate that in first regime (high growth) and second regime (low economic growth), there is no causality between exports and economic growth. The reason is lack of sufficient attention to production of other economic sectors during the oil boom. As a result, it causes the weakening of production, reduction of domestic production and international competitive power and finally reduction of the share of exports of goods and services in economic growth.<span lang="AR-SA">دو دیدگاه عمده در موضوع ارتباط میان توسعه صادرات غیرنفتی و رشد اقتصادی وجود دارد، دیدگاه اول ناظر بر این است که صادرات غیرنفتی از طریق تقویت کیفی نهادهها منجر به رشد اقتصادی میشود و در دیدگاه دوم نیز رشد اقتصادی از طریق تقویت کمّی نهادهها باعث افزایش صادرات غیر نفتی میشود. از این رو هدف این مطالعه آزمون این دو دیدگاه و به عبارتی بررسی رابطه علّیت میان صادرات غیرنفتی و رشد اقتصادی طی دوره زمانی 1392- 1352 میباشد. برای این منظور از مدل علّیت غیرخطی</span><span lang="AR-SA">مارکوف سوییچینگ که در آن توانایی لحاظ کردن تغییر ارتباط بین متغیرها و علّیت متغیرها در طول زمان وجود دارد، استفاده شده است. نتایج این مطالعه، بعد از بررسی پایایی متغیرها با استفاده از آزمون زیوت و اندریوز و تخمین به روش </span><span dir="LTR">MSVAR</span><span lang="AR-SA"> نشان میدهد که در رژیم یک (رشد اقتصادی بالا) و رژیم دو (رشد اقتصادی پایین) علّیتی میان صادرات و رشد اقتصادی وجود ندارد. دلیل آن نیز عدم توجه کافی به تولیدات بخشهای دیگر اقتصادی در زمان رونق درآمدهای نفتی میباشد که این امر موجب تضعیف تولیدات، کاهش قدرت رقابت بینالمللی تولیدات داخلی و در پی آن کاهش سهم صادرات کالا و خدمات در رشد اقتصادی میشود</span><span lang="FA">.</span>https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_2712_d3fcdbf9cc83221afce9211bdbe04180.pdfدانشگاه پیام نورپژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی2228-595472820170923Study of Regional Development Targeted Incentives Using DID Approach, Case Study: Tax Exemptions Article 132 of Direct Tax Actبررسی مشوقهای هدفمند توسعه منطقهای با رویکرد DID، مطالعه موردی: معافیتهای مالیاتی موضوع ماده 132 قانون مالیاتهای مستقیم33503480FAیگانهموسوی جهرمیاستاد گروه اقتصاد دانشگاه پیام نورمحمد رضارضویاستادیار واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی و رئیس موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، تهران، ایرانفرهادخداداد کاشیاستاد گروه اقتصاد دانشگاه پیام نورسید حسینایزدیدانشجوی دکتری اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور0000-0002-0816-972XJournal Article20161230Iran’s tax system includes many forms of tax incentives, like as regionally targeted tax incentives<span lang="AR-SA" dir="RTL">.</span> According to direct tax act, article 132, that includes this kind of incentive, declared taxable income of manufacturing and mining activities in less developed regions are totally (100%) exempt from corporate income tax for ten years. The aim of this study is to estimate the impact of tax exemptions of article 132 on employment of Iran’s less developed counties for the period from 1996 to 2008. In the present paper, a two- stage method is used. In the first stage, a proper control group is selected for each treated county by using Synthetic Control Method (SCM) and Genetic algorithm, and the impact of tax incentives article 132 on employment in Iran’s less developed regions is estimated via Difference in Difference (DID) Method, in the second stage. Results indicate that tax exemptions in mentioned Article have no impact on employment of Iran’s less developed counties.<span lang="AR-SA">نظام مالیاتی ایران شامل تعداد زیادی از اشکال مشوقهای مالیاتی، از جمله مشوق مالیاتی هدفمند منطقهای، است. براساس ماده 132 قانون مالیاتهای مستقیم که این نوع مشوق را در بر دارد، درآمد ابرازی مشمول مالیات ناشی از فعالیتهای تولیدی و معدنی در مناطق کمتر توسعه یافته به میزان صد درصد (100% ) و به مدت ده سال از پرداخت مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی معاف هستند. هدف این مطالعه برآورد تأثیر معافیتهای مالیاتی این ماده قانونی بر اشتغال شهرستانهای کمتر توسعه یافته کشور برای دوره زمانی 1387-1375 بوده است. در مقاله حاضر از یک روش دو مرحلهای استفاده شده است. در مرحله اول با استفاده از روش گروه کنترل ترکیبی (</span><span dir="LTR">SCM</span><span lang="AR-SA">) و روش ژنتیک، برای هر شهرستان مشمول معافیت مالیاتی (شهرستان درمان) یک گروه کنترل مناسب انتخاب، و در مرحله دوم با استفاده از روش </span><span dir="LTR">DID</span><span lang="AR-SA">، تأثیر مشوقهای مالیاتی ماده قانونی 132 بر اشتغال مناطق کمتر توسعه یافته کشور برآورد شده است. نتایج بیانگر آن است که معافیتهای مالیاتی ماده قانونی مذکور تأثیری بر اشتغال مناطق کمتر توسعه یافته کشور نداشتهاند</span><span lang="FA">.</span>https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_3480_4ceae8afafee0336e66a3d3b1197d24c.pdfدانشگاه پیام نورپژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی2228-595472820170923An Investigation of Energy Consumption, Economic Growth and CO2 Emission in the Iranian Economic Sectorsبررسی رابطه علّیت میان مصرف حاملهای انرژی، رشد اقتصادی و دی اکسید کربن در بخشهای اقتصاد ایران51702901FAروح الهشهنازیاستادیار اقتصاد، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانابراهیمهادیاندانشیار اقتصاد، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانلطف اللهجرگانیکارشناسی ارشد علوم اقتصادی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20160407Although the trend of increase in energy consumption has made possible fast economic growth of industrial modern society, but because of combustion pollutants emission and increase in density of carbon dioxide in atmosphere has made irreversible changes in the world. Not only this trend is destroying finite and nonrenewable energies, but also it is releasing numerous of pollutants into the receptive environment (air, water, and soil). <br />In this article, existence of causality relation between energy carriers' consumption with economic growth and carbon dioxide gas emission in sectors of Iran's economy (residential, general and commercial, industry, agriculture, and transportation) in period of 1997 to 2012 using causality Toda and Yamamoto method has been studied. <br />In the agriculture sector, results show a unidirectional causality relation of energy carrier consumption to economic growth. In transportation, residential, general and economic sectors existence of bidirectional causality relation of economic growth variable and carbon dioxide gas emission with energy carriers has been verified. In industry sector, a unidirectional causality relation of economic growth to gas, electricity to economic growth and bidirectional causality relation of coal exist. Also, there is a unidirectional causality relation of carbon dioxide emission to oil and bidirectional causality relation carbon dioxide gas emission to other variables except oil exist.<span lang="AR-SA" dir="RTL">روند رو به افزایش مصرف انرژی، گرچه رشد سریع اقتصادی جوامع مدرن صنعتی را میسر کرده، اما به واسطه نشر آلایندههای حاصل از احتراق و افزایش غلظت دی اکسید کربن در اتمسفر، جهان را با تغییرات برگشتناپذیر مواجه ساخته است. با توجه به تفاوت ارتباط میان مصرف انرژی، رشد اقتصادی و انتشار گاز دی اکسید کربن در هر بخش، تصمیمگیری در مورد اجرای سیاست صرفهجویی در مصرف حاملهای انرژی جهت کاهش انتشار گاز دی اکسید کربن بدون کند شدن رشد اقتصادی، نیازمند بررسی دقیقتر این رابطه برای هر بخش است. در این مطالعه وجود رابطه علّیت بین مصرف حاملهای مختلف انرژی با رشد اقتصادی و انتشار گاز دی اکسید کربن در بخشهای مختلف اقتصادی (خانگی، عمومی و تجاری، صنعت، کشاورزی و حمل و نقل)، در دوره 1391-1376 با استفاده از روش علّیت تودا و یاماموتو در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد، در بخش کشاورزی نتایج حکایت از وجود رابطه علّیت یکطرفه از مصرف حاملهای انرژی به رشد اقتصادی دارد. اما در مورد انتشار گاز دی اکسید کربن وجود رابطه علّیت تأیید نشده است. در بخشهای حمل و نقل و خانگی، عمومی و تجاری وجود رابطه علّیت دوطرفه از متغیر رشد اقتصادی و انتشار گاز دی اکسید کربن با حاملهای انرژی تأیید شده است. در بخش صنعت رابطه علّیت یکطرفه از رشد اقتصادی به گاز، برق به رشد اقتصادی و رابطه علّیت دوطرفه از رشد اقتصادی به زغالسنگ وجود دارد. همچنین رابطه علّیت یکطرفه از انتشار گاز دی اکسید کربن به نفت و رابطه علّیت دوطرفه از انتشار گاز دی اکسید کربن به سایر متغیرها غیر از نفت وجود دارد</span>https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_2901_ef7c5857636223e7fecd2e80592c0e0f.pdfدانشگاه پیام نورپژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی2228-595472820170923Examination of the Relationship between Economic Growth and Saving Rate in Low and High Inflation Countriesتحلیلی از رابطه نرخ پسانداز و رشد اقتصادی در کشورهای دارای تورم بالا و پایین71822900FAتیموررحمانیدانشیار علوم اقتصادی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، تهران، ایرانالنازباقرپور اسکوییدانشجوی کارشناسی ارشد علوم اقتصادی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20160312The effect of saving on investment and economic growth is an important issue in both economic theory and policy. Also, having high and stable economic growth is of importance for all economies. On the other hand, inflation and its adverse effects (especially on economic growth) is one of the main economic problems in many developing countries. This study examines the relationship between the rate of saving and economic growth in developing countries with low and high inflation rates. In other words, since there have been high inflation rates in some developing countries including Iran, we examine the developments in the saving rates and economic growth and the effect of inflation on their relationship. The hypothesis we test is that higher inflation cause the effect of saving on economic growth to be lower. For this purpose, a sample of a panel data for 67 developing countries over the time period 1995-2014 is used. Our empirical results imply that higher inflation has a negative significant effect on the relationship between the rate of saving and economic growth. In effect, our main finding is that the effect of the rate of saving on the economic growth is higher for developing countries with lower inflation rates.<span lang="AR-SA">نقش پسانداز در تعیین سرمایهگذاری و رشد اقتصادی، از جمله موضوعاتی است که همواره در تنظیم سیاستها و نظریههای اقتصادی مدنظر بوده است و دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بالا و با ثبات از جمله مسائل مهم هر کشور میباشد. از طرف دیگر تورم و اثرات زیانبار آن (به ویژه بر رشد اقتصادی) نیز یکی از مشکلات اساسی کشورها به حساب میآید. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی و تحلیل رابطه پسانداز و رشد اقتصادی در کشورهای با تورم بالا و پایین است. به عبارت دیگر، با توجه به وجود تورم بالا در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش هست که در شرایط تورم فعلی نرخ پسانداز و نرخ رشد اقتصادی به چه صورت تغییر یافتهاند و این متغیرها با لحاظ نمودن اثر تورم چه رابطهای با یکدیگر دارند. بر این اساس، این فرضیه که افزایش تورم موجب کاهش اثر پسانداز بر روی رشد میگردد، در مورد نمونهای شامل 67 کشور در حال توسعه طی سالهای 2014</span><span lang="AR-SA">–</span><span lang="AR-SA">1995، با استفاده از دادههای برش مقطعی و پانل کشورهای در حال توسعه بررسی میشود. نتایج حاکی از این است که در کشورهای در حال توسعه، افزایش تورم اثر معنیداری بر تأثیر پسانداز بر روی رشد اقتصادی میگذارد.</span><span lang="AR-SA">از طرف دیگر با مقایسه تخمین مدل در کشورهای در حال توسعه دارای تورم بالا و کشورهای در حال توسعه دارای تورم پایین نتایج به دست آمده حاکی از آن است که اثر پسانداز بر روی رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه دارای تورم بالا کمتر از کشورهای در حال توسعه دارای تورم پایین میباشد. بنابراین فرضیه اصلی این مقاله در اقتصاد کشورهای در حال توسعه از جمله ایران تأیید شده است</span><span lang="FA">.</span>https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_2900_4fd4f00556c69705022004a4ea622e1c.pdfدانشگاه پیام نورپژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی2228-595472820170923Measuring Economic Growth Inequality and Examining Growth Convergence of Iran's Provinces (Spatial Econometric Approach)اندازهگیری نابرابری رشد اقتصادی استانها و بررسی همگرایی رشد آنها (رهیافت اقتصادسنجی فضایی)83982899FAسهرابدلانگیزاندانشیار اقتصاد دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانیونسگلیدانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانیحییگلیدانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانJournal Article20160405Growth inequalities are one of the important issues of urban and regional economies. The present study focuses on the Theil inequality index and regional statistics data of Iran during the years 2005 to 2013. This study measures the inequality and examines the effects of industrialization on it. In this study, spatial econometrics has been used. Theil inequality index analysis shows that the major share of growth inequality between regions is due to the neighborhood effects between provinces and the difference in productivity. The results show that economic growth of the provinces is convergent and industrialization in a particular province causes a divergence of economic growth. The effects of overflow lead to convergence of economic growth in the provinces. Therefore, increasing investment in less developed regions can lead to convergence of economic growth in the provinces.نابرابری رشد مناطق یکی از مباحث مهم اقتصاد شهری و منطقهای است، در این راستا مطالعه حاضر با استفاده از دادههای منطقهای مرکز آمار در دوره زمانی 1384 تا 1392 و شاخص نابرابری تایل به اندازهگیری نابرابری و بررسی اثرات صنعتی شدن بر آن با استفاده از اقتصادسنجی فضایی میپردازد، تجزیه شاخص نابرابری تایل نشان میدهد که سهم عمدهای از نابرابری رشد بین مناطق به دلیل اثرات همسایگی بین استانها و تفاوت در بهرهوری میباشد. نتایج حاصل از اقتصادسنجی فضایی نشان میدهد، که رشد اقتصادی استانها همگرا بوده و صنعتی شدن در استان خاص باعث واگرایی رشد اقتصادی و اثرات سرریز آن باعث همگرایی رشد اقتصادی استانها میشود، بنابراین افزایش سرمایهگذاری در مناطق کمتر توسعه یافته براساس مزیتهای نسبی میتواند موجبات همگرایی رشد اقتصادی استانها را فراهم کند.https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_2899_d3986a870778a743972b70ca4f60a217.pdfدانشگاه پیام نورپژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی2228-595472820170923nalysis of the Impact of Export Insurance Subsidies on Non-Oil Export: Fuzzy Regression Approachتحلیل تأثیر یارانه بیمه صادراتی بر صادرات غیر نفتی با استفاده از رگرسیون فازی991122902FAئاسواسماعیل پوردانشجوی دکترای اقتصاد پولی دانشگاه تبریز، تبریز، ایراناحمداسدزادهدانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانمصطفیشکریدانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانحمیدذوالقدردانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانJournal Article20160315One of the main goals of developing countries is abating of stable and enduring economic growth. Therefore, recognition of effective factors on economic growth is very important. Due to special significance of effective factors on non-oil exports in trade policy making, in this study the influence of different Variables such as efficacy of export insurance subsidy on non-oil exports has been studied. Because of the high power models to predict the behavior of economic systems based on fuzzy regression, fuzzy regression is used to examine the relationship between non-oil exports with export insurance subsidy and other variables in the period 1995 to 2015.The results obtained from this study show that short term and long-term export insurance subsidy have positive effect on non-oil exports of the country. According to these results and main foresighted objectives defined in future economic development document, which include reduction of dependency to oil export revenues, in order to increase non-oil exports it is suggested to use export insurance subsidy.<span lang="FA">یکی از اهداف اساسی کشورهای در حال توسعه دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی پایدار میباشد. در این راستا شناخت عواملی که بر رشد اقتصادی مؤثر هستند از اهمیت ویژهای برخوردار است.</span><span lang="FA">با توجه به اهمیت بررسی عوامل مؤثر بر عرضه صادرات غیرنفتی در سیاستگذاریهای تجاری، در این مطالعه تأثیر متغیرهای گوناگون از جمله یارانه بیمههای صادراتی بر عرضه صادرات غیر نفتی بررسی شده است. در این مقاله برای بررسی رابطه بین صادرات غیر نفتی با یارانه بیمه صادراتی ودیگر متغیرها در دوره 1374تا 1394 از روش رگرسیون فازی استفاده شده است. نتایج بهدست آمده از این مطالعه نشان میدهد که یارانه بیمه صادراتی دارای اثر مثبتی بر صادرات غیر نفتی کشور ایران میباشد.</span><span lang="FA">با توجه به نتایج بهدست آمده از این مطالعه و اهداف اصلی پیشبینی شده در سند چشمانداز توسعه اقتصادی که کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی میباشد، پیشنهاد میشود برای افزایش صادرات غیر نفتی از تسهیلات یارانهای از جمله یارانه بیمه صادراتی استفاده شود.</span>https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_2902_df610d058beb50a69a0e65b9de8ae14f.pdfدانشگاه پیام نورپژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی2228-595472820170923The Role of Financial Development in the Arrival of Foreign Direct Investment and Promotion of Economic Growthنقش توسعه مالی در ورود سرمایهگذاری مستقیم خارجی و ارتقاء رشد اقتصادی1131262714FAفرشیدپورشهابیاستادیار گروه اقتصاد دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایرانمرضیهاسفندیاریاستادیار گروه اقتصاد دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایرانJournal Article20160305Economic growth has always been an important objective of policy in different countries. In developing countries including Iran, to achieving a reasonable rate of economic growth is essential. Since developing countries are facing with low efficiency of investment due to technological backwardness, so this set of countries would be taking advantage from foreign direct investment (FDI) as a source of capital accumulation and promote economic growth. Iran has a good potential for utilization of this resource considering to entering the field of FDI after the implementation of the nuclear deal. But the impact of FDI on economic growth needs required fields, including the host country's financial development. Therefore, in this study financial development as an important variable in the FDI inflow and economic growth is considered. The results for 10 developing Asian countries including Iran in the period 1996-2013 indicate that financial development has a determining effect on FDI inflow to the set of countries, but this is not enough and political stability is essential for FDI inflow. Also, the results indicate that although FDI has a positive and significant effect on economic growth in these set of countries, but financial development has a deterrent effect on economic growth of these countries due to the weak institutions and inefficiency in the allocation of funds.<span lang="AR-SA">رشد اقتصادی همواره از اهداف مهم سیاستی در کشورهای مختلف است و در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نیز دستیابی به نرخ بالای رشد اقتصادی ضروری به شمار میرود. با توجه به آنکه کشورهای در حال توسعه به دلیل عقب ماندگی تکنولوژیکی با کارایی پایین سرمایهگذاری رو به رو میباشند، بنابراین، این مجموعه از کشورها میتوانند از سرمایهگذاری مستقیم خارجی (</span><span dir="LTR">FDI</span><span lang="AR-SA">) به عنوان منبع مناسب انباشت سرمایه و ارتقاء رشد اقتصادی بهره ببرند. در اقتصاد ایران نیز با توجه به فراهم شدن امکان ورود </span><span dir="LTR">FDI</span><span lang="AR-SA"> پس از اجرایی شدن توافق هستهای از پتانسیل بهرهبرداری از این منبع برخوردار است. البته تأثیر ورود </span><span dir="LTR">FDI</span><span lang="AR-SA"> بر رشد اقتصادی نیازمند زیرساختهای لازم از جمله توسعه مالی کشور میزبان میباشد. بنابراین در این مطالعه توسعه مالی به عنوان یک متغیر مهم در ورود </span><span dir="LTR">FDI</span><span lang="AR-SA"> و ایجاد رشد اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. نتایج مطالعه برای 10 کشور آسیایی در حال توسعه شامل ایران در دوره زمانی 2013-1996 نشان دهنده آن است که توسعه مالی یک متغیر تعیین کننده در ورود </span><span dir="LTR">FDI</span><span lang="AR-SA"> به این مجموعه از کشورها میباشد، البته بر اساس نتایج، این عامل به تنهایی کافی نبوده و ثبات سیاسی نیز برای ورود </span><span dir="LTR">FDI</span><span lang="AR-SA"> ضروری میباشد. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که اگرچه </span><span dir="LTR">FDI</span><span lang="AR-SA"> اثر مثبت و معنیداری بر رشد اقتصادی کشورهای مورد بررسی داشته است، اما توسعه مالی به دلیل ضعیف بودن نهادها و ناکارایی در تخصیص اعتبارات اثر بازدارنده بر رشد اقتصادی این کشورها داشته است</span><span lang="FA">.</span>https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_2714_ba350b1382be634564ee47a901e94654.pdfدانشگاه پیام نورپژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی2228-595472820170923The Effect of Energy Intensity on Economy Sectors by Input-Output Approachتحلیل تأثیر شدت انرژی بر ارتباطات پسینی و پیشینی بخش انرژی با سایر بخشهای اقتصادی با تأکید بر بخش کشاورزی1271403002FAشکوهمحمودیدانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد انرژی دانشگاه شهید باهنر، کرمان ، ایرانسید عبدالمجیدجلائی اسفندآبادیاستاد اقتصاد دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران0000-0001-8154-9123Journal Article20160505In this research the effect of energy intensity shocks on energy use of three sectors of economy is studied through input-output table and the dependence of every following section on energy section is computed by calculating forward linkage index of energy sector with each following section. The results show that industy sector has most dependence on energy sector and provide 3% of it’s input from energy sector and after that services and agriculture sectors provide 1.3 and 1.2 percent of their input from energy sector. The coefficients of sensitivity and Power of Dispersion Index of energy sector associated with the agricultural sector indicate that the impact of energy sector on the agricultural sector is greater than the influence of this sector from agricultural sector. By calculating energy intensity shock and considering it’s effect on energy use of economy sectors, forward linkage index of energy sector with each sector is increased equally and also their dependence is increased too. <span lang="FA">در این مطالعه با استفاده از مسیر جدول داده-ستانده تأثیر شوکهای شدت انرژی بر مصرف انرژی بخشهای سهگانه اقتصادی بررسی شده است و با محاسبه شاخص ارتباطپسین بخش انرژی با هر یک از زیربخشهای اقتصادی، میزان وابستگی هر زیربخش با بخش انرژی مشخص شده و همچنین شاخصهای قدرت انتشار و ضریب حساسیت بخش انرژی در ارتباط با بخش کشاورزی نیز محاسبه گردیده است. نتایج نشان میدهد که بخش صنعت بیشترین میزان وابستگی به بخش انرژی را داشته و 3 درصد از نهادههای مورد نیاز خود را از بخش انرژی تأمین میکند و پس از آن بخش خدمات و کشاورزی به ترتیب با تأمین</span><span lang="FA">3/1 , 2/1 درصد از نهادههای خود از بخش انرژی در رتبههای بعدی از جهت وابستگی به انرژی قرار دارند همینطور ضرایب حساسیت و قدرت انتشار برای بخش انرژی در ارتباط با بخش کشاورزی نشاندهنده این است که میزان اثرگذاری بخش انرژی بر بخش کشاورزی بیشتر است از اثرپذیری این بخش از بخش کشاورزی. با محاسبه شوک شدت انرژی و لحاظ کردن اثرات آن بر مصرف انرژی بخشهای اقتصادی، شاخص ارتباط پسین بخش انرژی با هر یک از بخشها به طور یکسان افزایش پیدا کرد و میزان وابستگی بخشها با لحاظ اثر شوکهای شدت انرژی افزایش مییابد همچنین ضرایب حساسیت و قدرت انتشار هر دو کاهش یافته و نشان میدهد که میزان اثرگذاری و اثرپذیری بخش انرژی از بخش کشاورزی پس از شوک شدت انرژی کاهش مییابد. </span>https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_3002_89cef1df434b245b1e28c90a98cc72d5.pdfدانشگاه پیام نورپژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی2228-595472820170923Direct and Indirect Effects of Oil on Total Factor Productivity in Iran's Economy (Using Simultaneous Equations System)اثرات مستقیم و غیر مستقیم نفت بر بهرهوری کل عوامل تولید اقتصاد ایران(با استفاده از روش سیستم معادلات همزمان)1411643005FAابوالفضلشاه آبادیاستاد گروه اقتصاد دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران0000-0002-9316-8296ساراساری گلدانشجوی دکتری علوم اقتصادی، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20160422Oil plays an important role in financing the country and can be used as a positive tool for improving total factor productivity and can reduce technical gap with developed countries. But most of the oil countries with oil revenues, despite the considerable value of these resource revenues, do not have appropriate economic performance. Therefore, this study utilizes a system of simultaneous equations to evaluate the direct and indirect effects of oil on the economy's total factor productivity during the period 1978-2013. The results by 3SLS show, the direct effect of oil revenues on total factor productivity is negative and significant. Also the effect of oil revenues on the equations of human capital accumulation, domestic research and development accumulation and financial development equations are negative and significant and in the research and development spillovers of trade partners and information and communication technology accumulation equations are positive and non-significant. According to the results, the effect of human capital, domestic research and development accumulation, research and development spilloversof trade partners, and information and communication technology equations are positive and significant and the effect of financial development on total factor productivity is positive and non- significant. Therefore, it is expected that politicians and decision<span lang="FA" dir="RTL">-</span>makers with the management of appropriate resources (coordination of supply and demand side policies with a focus on the development of knowledge-based components market) take steps in order to create endogenous technical change and improve total factor productivity.<span lang="AR-SA">نفت نقش مهمی را در تأمین منابع مالی کشور ایفا میکند و میتواند به عنوان اهرمی مثبت در جهت ارتقای بهرهوری کل عوامل تولید و کاهش شکاف فنی کشور با کشورهای توسعه یافته عمل کند اما اکثر کشورهای صاحب درآمدهای نفتی با وجود حجم قابل توجه درآمدهای حاصل از این منابع، عملکرد مناسب اقتصادی ندارند. از این رو مطالعه حاضر با بهرهگیری از سیستم معادلات همزمان به بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم نفت بر بهرهوری کل عوامل تولید اقتصاد ایران طی دوره زمانی 1392-1357 پرداخته است. نتایج برآورد مدل به روش</span><span dir="LTR"> 3SLS </span><span lang="AR-SA">نشان میدهد، اثر مستقیم درآمدهای نفتی بر بهرهوری کل عوامل تولید منفی و معنیدار است. همچنین اثر درآمدهای نفتی در معادلات انباشت سرمایه انسانی، انباشت تحقیق و توسعه داخلی و توسعه مالی منفی و معنیدار و در معادلات سرریز تحقیق و توسعه شرکای تجاری و انباشت فناوری اطلاعات و ارتباطات مثبت ولی بیمعنی است. براساس نتایج مطالعه، اثر انباشت سرمایه انسانی، انباشت تحقیق و توسعه داخلی، سرریز تحقیق و توسعه شرکای تجاری، توسعه مالی و انباشت فناوری اطلاعات و ارتباطات مثبت و معنیدار و اثر توسعه مالی بر بهرهوری کل عوامل تولید مثبت و بیمعنی است. لذا براساس نتایج به دست آمده انتظار میرود سیاستگذاران و تصمیمگیران اقتصادی کشور با مدیریت درست منابع ارزی حاصل از فراوانی منابع نفتی از کانال تدوین صحیح سیاستهای اقتصادی (هماهنگی سیاستهای سمت عرضه و تقاضا با محوریت بسط بازار مؤلفههای دانش محور) در جهت ایجاد تحول فنی درونزا و بهبود بهرهوری کل عوامل تولید گام بردارند</span><span lang="FA">.</span>https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_3005_3b2a51636b6275107b279f17590d54f5.pdfدانشگاه پیام نورپژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی2228-595472820170923Factors Affecting the Geographic Concentration of Food and Drink Industries Using Dynamic Panel Dataبررسی عوامل مؤثر بر تمرکزجغرافیایی صنایع غذایی و آشامیدنی با استفاده از دادههای پانل پویا1651802698FAمحمدعلیمقصودپورعضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان- گروه اقتصادJournal Article20160301 <br />This article aims to examine the factors influencing the geographic concentration of food and drink industries using dynamic panel data for 28 provinces in the period from 2001 to 2012. Herfindahl-Hirschman concentration index is used to measure the concentration of firms. The results show positive and significant effect of primacy (with a coefficient 1/07) on the geographic concentration of food and beverage which shows that these industries tend to settle near the first cities (largest city). However, there is an inverse relationship between economic distance variable (with a coefficient -0/067) and geographic concentration of food & beverage industries that shows economic distance is an obstacle for firms concentration. The province share of the capital stock of the country (with a coefficient 0.146) had a significant positive effect on firms concentration. According to the results, using the policies to reduce economic distance between provinces is recommended.<span lang="FA">این مقاله با هدف بررسی عوامل مؤثر بر تمرکز جغرافیایی صنایع غذایی و آشامیدنی با استفاده از دادههای پانل پویا، برای 28 استان کشور در دوره زمانی 1391-1380 انجام گرفته است. برای سنجش میزان تمرکز بنگاهها از شاخص تمرکز هرفیندال- هیرشمن</span><span dir="LTR">(HHI)</span><span lang="FA">استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده اثر مثبت و معنیدار متغیر نخست شهری (با ضریب 07/1) بر تمرکز جغرافیایی صنایع غذایی و آشامیدنی است که نشان میدهد این صنایع تمایل به استقرار در نزدیکی نخست شهرها (بزرگترین شهر استان) را دارند. با این حال رابطه معکوسی بین متغیر فاصله اقتصادی (با ضریب 067/0-) و تمرکز صنایع غذایی و آشامیدنی وجود دارد که نشان میدهد فاصله اقتصادی مانعی برای تمرکز بنگاهها میباشد. همچنین متغیر سهم استان از موجودی سرمایه کشور (با ضریب 146/0) اثر مثبت معنیداری بر تمرکز بنگاهها داشته است. بر اساس یافتههای تحقیق به کارگیری سیاستهای لازم جهت کاهش فاصله اقتصادی بین استانها توصیه میگردد.</span>https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_2698_e866b3ef07e06a8b4dc75b77fa8a3c2a.pdf