دانشگاه پیام نور
پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی
2228-5954
2251-6891
5
20
2015
09
23
اثرات آزادسازی تجاری و رشد اقتصادی بر جریان تجاری غیرنفتی ایران و چین طی دوره زمانی 1391-1360
30
11
FA
فرزانه
احمدیان یزدی
دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد
ahmadianyazdi@stu.um.ac.ir
مصطفی
سلیمی فر
استاد دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد
mostafa@um.ac.ir
محمدطاهر
احمدی شادمهری
هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد
shadmhri@um.ac.ir
در این مقاله به بررسی اثرات آزادسازی تجاری و رشد اقتصادی بر تراز تجاری غیرنفتی دوجانبه ایران و چین بر اساس دادههای سالانه طی دوره 1391-1360 پرداخته شده است. به این منظور، ابتدا برای بررسی پایایی متغیرها، آزمون دیکی-فولر تعمیم یافته و برای بررسی صحت نتایج آن، آزمون شکست ساختاری پرون به ترتیب مورد استفاده قرار گرفتهاند. به منظور تخمین ضرایب متغیرها، از الگوی خودتوضیحی با وقفههای توزیعی (ARDL) استفاده شده است. با استفاده از چارچوب الگوی اسکویی و بروکس، یافتههای این تحقیق نشان میدهند که با افزایش آزادی تجاری ایران و چین در کوتاهمدت و بلندمدت، تراز تجاری کشور دچار کسری میشود. این بدان مفهوم است که بر مبنای دیدگاه اقتصاددانان جانب تقاضا، افزایش آزادی تجاری، منجر به بدتر شدن تراز تجاری کشور میشود. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده، رشد اقتصادی در بلندمدت و کوتاهمدت دارای اثر منفی بر تراز تجاری غیرنفتی دوجانبه ایران و چین میباشد. به علاوه نرخ ارز حقیقی دارای اثر مثبت بر تراز تجاری ایران بوده و این بدان معناست که کاهش ارزش پول ملی، منجر به بهبود تراز تجاری کشور شده است.
شاخص آزادی تجاری,تراز تجاری دوجانبه غیرنفتی,الگوی ARDL
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1746.html
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1746_6f58976d90c2fa9e2dfed45445c04373.pdf
دانشگاه پیام نور
پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی
2228-5954
2251-6891
5
20
2015
09
23
بررسی نقش آموزش در ایجاد سرمایه اجتماعی در ایران (1390-1360)
44
31
FA
سیدمحمدرضا
سیدنورانی
دانشیار دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی
seyednourani@atu.ac.ir
معصومه سادات
سجادی
موسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد
m.sajadi920@yahoo.com
فائزه
فروزان
خصوصی
faezehforouzan@yahoo.com
فاطمه
جهانگرد
محقق
fateme_jahangard@yahoo.com
از دهه 1990 که سرمایه اجتماعی به عنوان موتور توسعه اقتصادی کشورها مطرح شد، این سرمایه در کانون توجه قرار گرفت. لذا کشورها برای دستیابی به توسعه اقتصادی اقدام به سرمایهگذاری در ایجاد این سرمایه کردند. در این راستا سرمایهگذاری در آموزش به عنوان اثرگذارترین عامل در دستور کار قرار گرفت. آموزش با افزایش توانمندیها و دانش افراد، زمینه مشارکت و تعاملات اجتماعی و حضور افراد در شبکههای اجتماعی را فراهم میسازد. همچنین، با ایجاد و درونی کردن هنجارها، رفتار افراد را قانونمند میکند. این امر منجر به افزایش اعتماد اجتماعی و در نتیجه شکلگیری سرمایه اجتماعی میگردد. در این پژوهش سعی در اثبات این فرضیهها بوده است که آموزش، منجر به ایجاد سرمایه اجتماعی میشود؛ همچنین دوره ابتدایی بیشترین اثر را در ایجاد سرمایه اجتماعی دارد. لذا با بهرهگیری از روش GMM، اثر سطوح مختلف آموزشی بر سرمایه اجتماعی ایران برای دوره زمانی 1390-1360 بررسی گردید. نتایج مبین آن است که آموزش در این دوره اثر مثبت و معناداری بر میزان سرمایه اجتماعی در ایران داشته است. در بررسی اثر سطوح مختلف آموزش نیز نتایج نشان میدهد که دوره پایه بیشترین اثر را در ایجاد سرمایه اجتماعی دارد و آموزش عالی با ضریب 29/0 کمتر از آموزش پایه روی سرمایه اجتماعی اثر میگذارد.
آموزش,اعتماد,هنجار,مشارکت,سرمایه اجتماعی
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1747.html
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1747_5d08479768e6cbcc7b448d7e52b764e4.pdf
دانشگاه پیام نور
پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی
2228-5954
2251-6891
5
20
2015
09
23
بررسی وجود اثرات نامتقارن نوسانات مثبت و منفی نرخ ارز بر سرمایهگذاری بخش خصوصی
61
45
FA
علیرضا
عرفانی
دانشیار اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه سمنان
erfani88@gmail.com
عابدین
حسینی
دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه سمنان
hosseini_abedin@yahoo.com
حمید
ملکی
کارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
0@yahoo.com
هدف اصلی در این مقاله، بررسی و آزمون اثرات نامتقارن نوسانات نرخ ارز (بر حسب تکانههای مثبت و منفی) بر سرمایهگذاری بخش خصوصی در ایران است. برای بررسی شوکهای ارز در ابتدا با استفاده از فیلتر هودریک- پرسکات، شوکهای پیشبینی شده و شوکهای پیشبینی نشده مثبت و منفی استخراج شده است. در ادامه در تصریح معادله سرمایهگذاری بخش خصوصی علاوه بر لحاظ این شوکها، تأثیر متغیرهای دیگر نظیر تولید ناخالص داخلی (بدون نفت) و سرمایهگذاری دولتی مورد توجه قرار گرفته است. برای این منظور با استفاده از الگوی خودبازگشتی با وقفههای توزیعی (ARDL) و همچنین الگوی تصحیح خطا (ECM)، وجود رابطه بلندمدت و کوتاهمدت میان سرمایهگذاری بخش خصوصی و عوامل مؤثر بر آن طی سالهای 1389- 1357 مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل حاکی از اثرات نامتقارن نرخ ارز بر سرمایهگذاری بخش خصوصی است به طوری که شوکهای مثبت نرخ ارز، اثرات بیشتری نسبت به شوکهای منفی دارند.
نوسانات نرخ ارز,عدم تقارن,سرمایهگذاری بخش خصوصی,مدل ARDL
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1748.html
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1748_5b5856c65371c3b6cc47fce239924b6a.pdf
دانشگاه پیام نور
پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی
2228-5954
2251-6891
5
20
2015
09
23
تجزیه و تحلیل تأثیر شوکهای سیاست مالی و ضرایب فزاینده مالی اقتصاد ایران در چارچوب مدل کینزینهای جدید
78
61
FA
حسن
حیدری
دانشیار دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه ارومیه
h.heidari@urmia.ac.ir
لسیان
سعیدپور
دانشجوی دکتری اقتصاد سنجی دانشگاه ارومیه
saeidpour.lesyan@gmail.com
این مقاله تأثیر شوکهای سیاست مالی و ضرایب فزاینده مالی را در اقتصاد ایران و در چارچوب الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) کینزینهای جدید با رویکرد بیزی مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان میدهند که شوک افزایش مالیات بر مصرف منجر به کاهش تولید در کوتاهمدت میشود. همچنین شوک افزایش مخارج دولت باعث افزایش تولید در کوتاهمدت و افزایش تورم در بلندمدت میشود. از آنجایی که عموماً تأمین مالی مخارج دولت در ایران با افزایش پایه پولی همراه است، تورمزا بودن شوک مخارج دولت معقول و منطقی به نظر میرسد. نتایج ضرایب فزاینده مالی ساختاری نیز نشان میدهند که مخارج کوتاه مدت دولت با ضریب 29/1 درصد رابطه مستقیم و مالیات بر فروش و دستمزد با ضریب 22/0 درصد رابطه غیرمستقیم، با تولید دارند. بنابراین تأمین مالی افزایش مخارج دولت با استفاده از مالیات بر فروش و دستمزد میتواند به عنوان یک سیاست مالی مؤثر برای افزایش تولید تلقی گردد.
شوک سیاست مالی,ضرایب فزاینده مالی,کینزینهای جدید,مدل DSGE
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1749.html
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1749_5c445fc413f2a504fad95d36df3fa99d.pdf
دانشگاه پیام نور
پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی
2228-5954
2251-6891
5
20
2015
09
23
وفور منابع طبیعی و تولید ناخالص داخلی سرانه در کشورهای نفتی با تأکید بر آزادی اقتصادی
98
79
FA
ابوالفضل
شاه آبادی
0000-0002-9316-8296
دانشیار/عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا
ab.shahabadi@gmail.com
حامد
صادقی
دانشگاه بوعلی سینا
hamedsadeghiz@gmail.com
طی سالیان گذشته همواره بین پژوهشگران اقتصادی در زمینه ارتباط بین وفور منابع طبیعی با رشد اقتصادی اختلاف نظر وجود داشته است. عده ای براساس شواهد تجربی به بازدارنده بودن وفور منابع در مسیر دستیابی به تولید ناخالص داخلی اعتقاد داشته اند، در حالیکه برخی دیگر از محققین با ارائه شواهدی بر این باورند منابع طبیعی در ذات خود اثر مثبت بر تولید ناخالص داخلی دارد، ولی اثر غیرمستقیم و متقاطع آن منفی است. هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین وفور منابع طبیعی و تولید ناخالص داخلی سرانه با لحاظ اثر متقاطع در دو گروه از کشورهای عضو اوپک و غیر عضو اوپک طی دوره 2012-1995 است. برای این منظور از متغیرهایی همچون وفور منابع طبیعی، بیماری هلندی، آزادی اقتصادی و سرمایه مالی و نیز تأثیر فراوانی منابع طبیعی بر درجه آزادی اقتصادی بعنوان اثر متقاطع استفاده شده است. نتایج برآوردها نشان می دهد در هر دو گروه از کشورهای مورد مطالعه وفور منابع طبیعی اثر مثبت و معناداری بر تولید ناخالص داخلی سرانه دارد، در حالیکه اثر متقاطع آزادی اقتصادی با فراوانی منابع طبیعی در کشورهای عضو اوپک بعنوان عامل بازدارنده و در گروه دیگر بعنوان عامل بسطدهنده تولید ناخالص داخلی عمل می کند.
وفور منابع طبیعی,بیماری هلندی,آزادی اقتصادی,سرمایه مالی
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1750.html
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1750_eed8004b9b4283f1cda433cb2f9a6330.pdf
دانشگاه پیام نور
پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی
2228-5954
2251-6891
5
20
2015
09
23
تأثیر سلامت بر درآمد سرانه، مطالعه موردی: کشورهای با سطح درآمد متوسط
108
99
FA
بهزاد
سلمانی
دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه تبریز
behsalmani@gmail.com
حسین
پناهی
دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه تبریز
panahi@tabrizu.ac.ir
رباب
محمدی خانقاهی
دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه تبریز
robab.mohammadi@yahoo.com
چگونگی تأثیر شاخصهای سلامت بر درآمد سرانه در بین محققان همواره مورد بحث بوده است. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر شاخصهای سلامت بر درآمد سرانه میباشد. برای این منظور از اطلاعات تابلویی گروهی از کشورها با سطح درآمد متوسط طی دوره زمانی 2011-1980 استفاده شده است. برای بررسی تأثیر سلامت بر درآمد سرانه، برخی تکنیکهای اقتصادسنجی دادههای تابلویی از جمله اثرات ثابت، اثرات تصادفی و روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از مطالعه حاضر نشان داد، تأثیر سلامت بر درآمد سرانه یکنواخت نبوده و در مراحل مختلف توسعه کشورها متفاوت میباشد. نتایج برآورد مدل نشان داد، امید به زندگی تأثیر U شکل بر درآمد سرانه دارد. در ادامه به منظور بررسی استحکام نتایج بدست آمده، از نرخ مرگ و میر در هر هزار نفر به عنوان شاخص سلامت استفاده شد؛ نتایج بدست آمده تأثیر U شکل نرخ مرگ و میر بر درآمد سرانه را مورد تأیید قرار میدهد. یافتههای تحقیق حاضر نشان داد که رابطه بین شاخصهای سلامت و درآمد سرانه به شکل U میباشد. از آنجا که همه کشورهای مورد بررسی در این مطالعه نقطه برگشت را رد کردهاند، میتوان بیان کرد، در این کشورها بهبود شاخصهای سلامت، به طور معنیداری درآمد سرانه را افزایش میدهد.
شاخصهای سلامت,درآمد سرانه,دادههای تابلویی,کشورهای با سطح درآمد متوسط
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1753.html
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1753_2a1eaf0aabfcf6a837c67e2c8b4f9807.pdf
دانشگاه پیام نور
پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی
2228-5954
2251-6891
5
20
2015
09
23
بیکاری، فرصتهای شغلی و منحنی بوریج در استانهای ایران با رویکرد دادههای تابلویی
119
109
FA
محمد حسین
احسانفر
استادیار، گروه علمی اقتصاد، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران
ابوالقاسم
اثنی عشری امیری
دانشیار، گروه علمی اقتصاد، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران
asna_miri@yahoo.com
سیده وجیهه
میکائیلی
کارشناس ارشد، گروه علمی اقتصاد، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران
vmikaeeli@yahoo.com
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ فرصتهای شغلی و همچنین بررسی رابطه بین تعداد افراد جویای کار و تعداد فرصتهای شغلی در استانهای ایران است. به عبارت دیگر این تحقیق به دنبال استخراج منحنی بوریج و تابع تطبیق در استانهای ایران بوده است. منحنی بوریج، یک رابطة تعادلی است که جریانهای ورودی و خروجی بیکاری را با هم برابر میکند و تابع تطبیق تعادل در بازار کار را توصیف مینماید و به دنبال آن وضعیت طبیعی و نرمال کشور را در بلندمدت نشان میدهد. این مطالعه برای30 استان کشور، در فاصلة سالهای1390– 1386 با استفاده از دادههای تابلویی صورت پذیرفته است. <br />نتایج حاصل از تابع تطبیق نشان داده است که ارتباط مثبت و معنیداری بین فرصتهای شغلی و تطبیق شغلی وجود داشته است. نتایج ارزیابی منحنی بوریج نیز مطابق با انتظارات تئوریک بوده و رابطة منفی و معنیداری بین نرخ بیکاری و نرخ فرصتهای شغلی به اثبات رسیده است. در این مطالعه ضریب مثبت مربع فرصتهای شغلی تحدب منحنی بوریج را مطرح کرده است.
بازار کار,منحنی بوریج,تابع تطبیق,دادههای تابلویی,ایران
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1752.html
https://egdr.journals.pnu.ac.ir/article_1752_129ecd500db58ed95265473383e9fcf6.pdf